Total search result: 108 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
beheld |
مشاهده شده |
|
|
Search result with all words |
|
transparent |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
transparently |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
review |
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی |
reviewed |
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی |
reviewing |
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی |
reviews |
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی |
hidden |
پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند |
diamonds |
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است |
objective |
قابل مشاهده |
objectives |
قابل مشاهده |
identified |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identifies |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identify |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identifying |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
observation |
مشاهده |
observation |
دیدبانی کردن مشاهده کردن |
observations |
مشاهده |
observations |
دیدبانی کردن مشاهده کردن |
histories |
صفحاتی که مشاهده شده |
history |
صفحاتی که مشاهده شده |
spot |
مشاهده کردن گلوله ها |
spots |
مشاهده کردن گلوله ها |
imperceptible |
غیر قابل مشاهده |
see |
مشاهده کردن |
sees |
مشاهده کردن |
observer |
مشاهده کننده |
observer |
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه |
observers |
مشاهده کننده |
observers |
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه |
perception |
مشاهده قوه ادراک |
perceptions |
مشاهده قوه ادراک |
indiscernible |
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص |
behold |
مشاهده کردن |
beholding |
مشاهده کردن |
beholds |
مشاهده کردن |
observable |
قابل مشاهده قابل گفتن |
observe |
مراعات کردن مشاهده کردن |
observe |
مشاهده کردن |
observed |
مراعات کردن مشاهده کردن |
observed |
مشاهده کردن |
observes |
مراعات کردن مشاهده کردن |
observes |
مشاهده کردن |
observing |
مراعات کردن مشاهده کردن |
observing |
مشاهده کردن |
perceive |
مشاهده کردن |
perceived |
مشاهده کردن |
perceives |
مشاهده کردن |
perceiving |
مشاهده کردن |
seeing |
مشاهده |
browse |
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online |
browsed |
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online |
browses |
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online |
periscope |
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب |
periscopes |
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب |
tree |
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند |
sensing |
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله |
thumbnail |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
thumbnails |
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی |
observational |
مبنی بر مشاهده |
empirically |
از روی مشاهده و تجربه |
unseen |
مشاهده نشده |
beheld |
مشاهده کرده |
imperceptibly |
بطور غیرقابل مشاهده |
indiscernibly |
بطور غیرقابل مشاهده |
animadversion |
مراقبت مشاهده |
apperceive |
مشاهده کردن |
course line shot |
مشاهده در خط |
faculty of observation |
قوه مشاهده |
finder |
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse |
gastroscope |
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده |
high oblique |
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود |
homosphere |
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود |
imperceptibility |
غیر قابل مشاهده بودن |
incidental images |
تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند |
Internet |
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد |
naturalistic observation |
مشاهده طبیعی |
news reader |
نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد |
observability |
مشاهده پذیری |
observable quantity |
کمیت مشاهده پذیر |
observantion |
مشاهده |
observation error |
خطای مشاهده |
observational techniques |
فنون مشاهده |
observed frequency |
بسامد مشاهده شده |
observed score |
نمره مشاهده شده |
ovservation |
قوه مشاهده |
ovservation |
مشاهده رصد کردن |
participant observation |
مشاهده توام با مشارکت |
participant observer |
مشاهده گر شرکت کننده |
perceivable |
مشاهده کردنی دیدنی |
perception of an object |
مشاهده یا دیدن چیزی |
perceptiveness |
بینایی قوه مشاهده |
perceptivity |
قوه مشاهده |
presentment |
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد |
see for oneself |
از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن |
sight the anchor |
مشاهده کردن لنگر |
system follow up |
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح |
System Monitor |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
twing |
مشاهده کردن |
unfriendly act |
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند |
Other Matches |
|
observational error |
خطای مشاهده [ریاضی] |
a posteriori |
مبنی بر تجربه و مشاهده |
confucion symbols |
علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود |
garden design |
طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.] |
Windows Explorer |
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد |
cloud band border |
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.] |
retardation |
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.] |