English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
To work like a beaver . مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
Other Matches
knuckle down <idiom> مشتاقانه شروع به کارکردن
to work with a will بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن
wistfully مشتاقانه
anxiously مشتاقانه
eagerly مشتاقانه
desirously مشتاقانه
intensive مشتاقانه
forwardly مشتاقانه
keenly مشتاقانه
intently مشتاقانه
intense قوی مشتاقانه
lap up <idiom> مشتاقانه گرفتن
an intent look یک نگاه مشتاقانه
ambitiously ارزومندانه مشتاقانه
anxiously [about] or [for] <adv.> بطورنگران [مشتاقانه ] [بخاطر] یا [برای]
I'm really looking forward to the weekend. من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
I'm looking forward to your next email. من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
goes کارکردن
acted کارکردن
to pull together با هم کارکردن
work کارکردن
worked کارکردن
act کارکردن
inactivate بی کارکردن
go کارکردن
collaborate باهم کارکردن
slaves سخت کارکردن
slaving سخت کارکردن
upped اجرا یا کارکردن
runs کارکردن موتور
run کارکردن موتور
upping اجرا یا کارکردن
up اجرا یا کارکردن
slaved سخت کارکردن
slave سخت کارکردن
to work together باهم کارکردن
to act jointly باهم کارکردن
cooperate باهم کارکردن
counterwork برخلاف کارکردن
collaborating باهم کارکردن
cowork باهم کارکردن
collaborated باهم کارکردن
speed سریع کارکردن
collaborates باهم کارکردن
overlabour زیاد کارکردن
speeds سریع کارکردن
toa for a job or position درخواست کارکردن
overworks زیاد کارکردن
overworking زیاد کارکردن
overworked زیاد کارکردن
overwork زیاد کارکردن
fag سخت کارکردن
fags سخت کارکردن
to work cheap بامزدکم کارکردن
to paddle one's own canoe مسقلانه کارکردن
operation کارکردن با یک وسیله
to pull a lone oar تنها کارکردن
speeding سریع کارکردن
dejecta کارکردن مزاج مریض
geared کردن اماده کارکردن
gears کردن اماده کارکردن
qualified for work شایسته یاقابل کارکردن
to act independently of others مستقلانه یا جداگانه کارکردن
fit to work شایسته یاقابل کارکردن
fit to work اماده برای کارکردن
geologize در زمین شناسی کارکردن
do the trick <idiom> خیلی خوب کارکردن
to peg a way at some work پیوسته درسرچیزی کارکردن
gear کردن اماده کارکردن
refitted دوباره اماده کارکردن
passage رویداد کارکردن مزاج
refits دوباره اماده کارکردن
automation بطور خودکار کارکردن
moonlights بطور قاچاقی کارکردن
moonlighting بطور قاچاقی کارکردن
moonlighted بطور قاچاقی کارکردن
function عمل کردن کارکردن
refitting دوباره اماده کارکردن
moonlight بطور قاچاقی کارکردن
functions عمل کردن کارکردن
passages رویداد کارکردن مزاج
functioned عمل کردن کارکردن
refit دوباره اماده کارکردن
to work at a high pressure با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
drudges جان کندن بیمیلانه کارکردن
telecommuting عمل کارکردن با کامپیوتر در یک محل
labourvi رنج بردن سخت کارکردن
grind اسیاب شدن سخت کارکردن
drudge جان کندن بیمیلانه کارکردن
geometrize از روی قواعد هندسی کارکردن
frob کارکردن با دسته فرمان وماوس
to work it <idiom> روی چیزیی کارکردن و حل کردن
to turn over واژگون کردن کارکردن دراوردن
grinds اسیاب شدن سخت کارکردن
To regain consciousness. to come to. امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
burns کارکردن موتور راکت طبق برنامه
to do a lesson درسی راروان کردن سردرسی کارکردن
burn کارکردن موتور راکت طبق برنامه
crack the whip <idiom> باعث سخت کارکردن شخصی شدن
dabble سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
serials کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
serial کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
specification کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
dabbling سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbled سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
wet weight وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
faults توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
to swear in با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
faulted توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
reliability [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
faults سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
fault سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
degradation اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
version نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com