Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English
Persian
spiritous
مشتق ازالکل
Other Matches
ketol
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
formant
مشتق
parasyntetic
مشتق
derivatives
مشتق
anti derivative
ضد مشتق
paronymous
مشتق
derivative
مشتق
offshoots
مشتق
offshoot
مشتق
paronym
مشتق
autologous
مشتق از خود
formative
کلمه مشتق
calcic
مشتق ازاهک
differentiating
مشتق گرفتن
derived field
فیلد مشتق
to d. itself
مشتق شدن
silicic
مشتق از سیلیس
second derivative
مشتق دوم
parial derivative
مشتق جزئی
parasyntetic
مشتق و مرکب
diphyletic
مشتق از دو نیا
differentiator
مشتق گیر
differential equations
معادلات مشتق
derivations
مشتق گیری
derivation
مشتق گیری
derives
مشتق کردن
branches
مشتق شدن
differentiate
مشتق گرفتن
derives
مشتق شده از
deriving
مشتق شده از
branch
مشتق شدن
differentiation
مشتق گیری
derive
مشتق کردن
denominators
مشتق کننده
differentiates
مشتق گرفتن
denominator
مشتق کننده
derive
مشتق شده از
deriving
مشتق کردن
deverbative
مشتق شده از فعل
second derivative
مشتق مرتبه دوم
romanesque
مشتق از زبان لاتین
patronymic
مشتق از نام پدر
derived demand
تقاضای مشتق شده
analysis
مشتق وتابع اولیه
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
partial derivative
مشتق جزیی
[ریاضی]
adscititious
مشتق از عامل خارجی
partial derivative
مشتق پاره ای
[ریاضی]
derives
نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
derive
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
deriving
نتیجه گرفتن مشتق شدن
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
matronymic
اسم مشتق ازطرف مادر
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
adrenal
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
potash
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
denominative
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com