Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
parasyntetic
مشتق و مرکب
Other Matches
combined influence mine
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
paronymous
مشتق
derivatives
مشتق
offshoots
مشتق
offshoot
مشتق
paronym
مشتق
parasyntetic
مشتق
formant
مشتق
anti derivative
ضد مشتق
derivative
مشتق
parial derivative
مشتق جزئی
silicic
مشتق از سیلیس
derive
مشتق شده از
spiritous
مشتق ازالکل
derive
مشتق کردن
derives
مشتق کردن
autologous
مشتق از خود
calcic
مشتق ازاهک
formative
کلمه مشتق
derived field
فیلد مشتق
differential equations
معادلات مشتق
differentiator
مشتق گیر
diphyletic
مشتق از دو نیا
derivations
مشتق گیری
derivation
مشتق گیری
branches
مشتق شدن
differentiate
مشتق گرفتن
differentiation
مشتق گیری
second derivative
مشتق دوم
differentiates
مشتق گرفتن
to d. itself
مشتق شدن
differentiating
مشتق گرفتن
deriving
مشتق شده از
derives
مشتق شده از
denominator
مشتق کننده
denominators
مشتق کننده
branch
مشتق شدن
deriving
مشتق کردن
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
adscititious
مشتق از عامل خارجی
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
derived demand
تقاضای مشتق شده
romanesque
مشتق از زبان لاتین
partial derivative
مشتق جزیی
[ریاضی]
second derivative
مشتق مرتبه دوم
deverbative
مشتق شده از فعل
partial derivative
مشتق پاره ای
[ریاضی]
patronymic
مشتق از نام پدر
analysis
مشتق وتابع اولیه
alpha pegasi
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
deriving
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
derive
نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
matronymic
اسم مشتق ازطرف مادر
potash
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
denominative
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
adrenal
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
ink pad
مرکب زن
inks
مرکب
complex
مرکب
multiplex
مرکب
parasyntetic
مرکب
complexes
مرکب
complexity
مرکب
complexities
مرکب
combined arms
مرکب
tracing ink
مرکب
conposite
مرکب
formant
مرکب
ink
مرکب
composed
مرکب
hybrid
مرکب
compounds
مرکب
roadsters
مرکب
roadster
مرکب
combined
مرکب
compounded
مرکب
mixed
مرکب
composite
مرکب
compound
مرکب
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
composite demand
تقاضای مرکب
composite area
سطوح مرکب
compositely
بطور مرکب
magnetic ink
مرکب مغناطیسی
composite armor
زره مرکب
composite column
ستون مرکب
composite defense
دفاع مرکب
composite steel
فولاد مرکب
composite score
نمره مرکب
composite metal
فلز مرکب
complex number
عدد مرکب
composite material
مواد مرکب
company team
تیم مرکب
combined stresses
تنشهای مرکب
combined stresses
تنش مرکب
combined bill of laning
بارنامه مرکب
combined arms team
تیم مرکب
mixed number
عدد مرکب
multimodal transport
حمل مرکب
multiple offence
حمله مرکب
combined arms
رستههای مرکب
combination vehicle
خودروهای مرکب
multiple unit valve
لامپ مرکب
combined circuit
مدار مرکب
mixed flow
جریان مرکب
combined command
فرماندهی مرکب
combined staff
ستاد مرکب
ink eraser
مرکب پاک کن
markab
مرکب الفرس
combined forces
نیروهای مرکب
combined footing
شالوده مرکب
combined arms
یکان مرکب
combined command
یکان مرکب
combination lantern
فانوس مرکب
compositeness
مرکب بودن
ink pot
مرکب دان
drawing ink
مرکب رسم
double ignorance
جهل مرکب
compounds
جسم مرکب
compounded
اتصال مرکب
dense ignorance
جهل مرکب
compounds
اتصال مرکب
compounds
لفظ مرکب
flitched beam
تیر مرکب
ink bottle
مرکب دان
ink bag
کیسه مرکب
hybrid wave
موج مرکب
inker
مرکب نویس
inkiness
سیاهی مرکب
interest on interest
ربح مرکب
harmonic motion
الحان مرکب
compounded
ماده مرکب
decompound
مرکب درمرکب
decomposite
مرکب درمرکب
cuttle fish
ماهی مرکب
compound magnet
مغناطیس مرکب
compound lens
عدسی مرکب
compound eye
چشم مرکب
compound curve
انحناء مرکب
compound converter
تبدیل گر مرکب
compound circuit
مدار مرکب
compound catenary
اویزانداری مرکب
compound bending
خمش مرکب
magnetic battery
مغناطیس مرکب
compound motion
حرکت مرکب
cuttle
ماهی مرکب
lenticular
مرکب از عدسی
copying ink
مرکب کپیه
converter valve
لامپ مرکب
compounds
ماده مرکب
compound wound motor
موتور مرکب
compound statement
جمله مرکب
compound probability
احتمال مرکب
compositive cideo
ویدئوی مرکب
compound wound generator
مولد مرکب
wound pole
قطب مرکب
saccharic
مرکب ازساخارین
compound
اتصال مرکب
consists
مرکب بودن از
pads
مرکب خشک کن
pad
مرکب خشک کن
pully block
قرقره مرکب
ink
مرکب زدن
composite
یکان مرکب
printing ink
مرکب چاپ
printer's ink
مرکب چاپ
build up lining
پوشش مرکب
india ink
مرکب چین
synthetic
مرکب از موادمصنوعی
consisted
مرکب بودن از
consist
مرکب بودن از
diphthong
مصوت مرکب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com