English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
damping charactristics مشخصات خفه شدن ارتعاش
Other Matches
tirl ارتعاش صدای ارتعاش نخ یاکش
shakes ارتعاش
shaking ارتعاش
quiver ارتعاش
pallesthesia حس ارتعاش
quivered ارتعاش
quivering ارتعاش
quivers ارتعاش
libration ارتعاش
shake ارتعاش
vibration ارتعاش
vibrancy ارتعاش
planegency ارتعاش
vibration sense حس ارتعاش
vibrational ارتعاش
vibratility ارتعاش
tremble ارتعاش
tremolo ارتعاش
reverberations ارتعاش
reverberation ارتعاش
plangency ارتعاش
shivered ارتعاش
shivering ارتعاش
shiver ارتعاش
trembled ارتعاش
trembles ارتعاش
bending vibration ارتعاش خمشی
damped vibration ارتعاش میرا
damping استهلاک ارتعاش
frequency of vibration تکرار ارتعاش
dingle لرزیدن ارتعاش
energy of vibration انرژی ارتعاش
electron vibrations ارتعاش الکترونها
quaver ارتعاش داشتن
vibrating ارتعاش داشتن
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
vibrates ارتعاش داشتن
vibrated ارتعاش داشتن
vibrate ارتعاش داشتن
quavers ارتعاش داشتن
breathing vibration ارتعاش تنفسی
quavering ارتعاش داشتن
quavered ارتعاش داشتن
vibrators ارتعاش کننده
vibration amplitude دامنه ارتعاش
period of vibratio دوره ارتعاش
wagging vibration ارتعاش جنبانهای
phonoscope ارتعاش نما
resonantly با پیچش و ارتعاش
resonator اسباب ارتعاش
seismicity حالت ارتعاش
sound vibration ارتعاش صوتی
symmetry vibration ارتعاش متقارن
torsional vibration ارتعاش پیچشی
twisting vibration ارتعاش رقاصکی
vibroscope ارتعاش بین
vibratory باعث ارتعاش
vibrative باعث ارتعاش
vibrational frequency بسامد ارتعاش
vibratility : قابلیت ارتعاش
oscillator ارتعاش سنج
neural reverbration ارتعاش عصبی
molecular vibration ارتعاش مولکولی
vibrators دستگاه ارتعاش
vibrators وسیله ارتعاش
vibrator ارتعاش کننده
vibrator دستگاه ارتعاش
fundamental vibration ارتعاش اصلی
vibrator وسیله ارتعاش
harmonic vibration ارتعاش هماهنگ
lattice vibration ارتعاش شبکه
stretching vibration ارتعاش کششی
mode of vibration شیوه ارتعاش
vibrational mode شیوه ارتعاش
scissoring vibration ارتعاش قیچی وار
fundamental period vibration دوره اصلی ارتعاش
free harmonic vibration ارتعاش هارمونیک ازاد
vibration absorption میرایی نوسان یا ارتعاش
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
vibratile قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
shudder مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddered مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shuddering مشمئز شدن ارتعاش Shrine
shudders مشمئز شدن ارتعاش Shrine
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
specification مشخصات
paticular مشخصات
characteristics مشخصات
specs مشخصات
identities مشخصات
particulars مشخصات
characteristically مشخصات
specifications مشخصات
definition مشخصات
identity مشخصات
characteristic مشخصات
definitions مشخصات
impedance characteristic مشخصات امپدانس
specification دفترچه مشخصات
filespec مشخصات فایل
job specification مشخصات شغلی
spec مشخصات بالا
rating plate صفحه مشخصات
contract specification مشخصات قرارداد
technical specifications مشخصات فنی
rating plate پلاک مشخصات
bale mark مشخصات عدل
characteristics مشخصات ومختصات وسایل
particulars جزئیات خصوصیات مشخصات
papers ورقه مشخصات کشتی
papering ورقه مشخصات کشتی
papered ورقه مشخصات کشتی
paper ورقه مشخصات کشتی
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
format حدود و مشخصات فرش
security مشخصات کاربران مجاز
ems مشخصات حافظه گسترشی
target description شرح مشخصات هدف
general specification مشخصات عمومی قرارداد
string برچسب مشخصات یک رشته
particular specification مشخصات ویژه در قرارداد
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
tidal tables جداول مشخصات جذر و مددریا
sourcing of suppliers یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
title مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
matrolinous پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
headers اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
enhanced expanded memory specification مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
header اطلاعات مشخصات در ابتدای نوار
titles مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
describing بیان مشخصات کسی یا چیزی
describe بیان مشخصات کسی یا چیزی
describes بیان مشخصات کسی یا چیزی
described بیان مشخصات کسی یا چیزی
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
highest وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highs وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
specification یات مشخصات ساخته نشده باشد
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
badge reader ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
project پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
labels رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
projects پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
labelled رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
label رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
projected پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
labeling رکورد حاوی مشخصات فایل ذخیره شده
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
shop drawing نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
work drawing نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
headers بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
throughput بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
header بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
filename کد مشخصات دیسکت که به برنامه اختصاص داده شده است
log وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
logs وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
lotus intel مشخصات حافظه گسترشی لوتوس- اینتل مایکروسافت specification expandedmemory icrosoft
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
duty rated بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
scsi پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com