English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
chaser مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
chasers مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
Other Matches
king's peg نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
pursuit course جریان تعاقب مسیر تعاقب مدت تعاقب
tailer تعاقب کننده
heeler تعاقب کننده
cocktail نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
cocktails نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
tafia مشروبی شبیه رم
taffia مشروبی شبیه رم
julep مشروبی معطرمرکب از جین و رم و اب پرتغال
pacer شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
malt liquor مشروبی شبیه ابجو که بامالت تخمیر میشود
champagne نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
bloody marys مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
pursue تعاقب
pursuing تعاقب
pursued تعاقب
pursuit تعاقب
pursuits تعاقب
pursues تعاقب
pursuance تعاقب
curve of pursuit منحنی تعاقب
pursuits تعاقب کردن
pursuit تعاقب کردن
automat دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
automats دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
stern chase تعاقب کشتی فراری
direct pressure تعاقب کردن مستقیم دشمن
convoy بدرقه
escorts بدرقه
escorting بدرقه
escorted بدرقه
escort بدرقه
convoys بدرقه
convoy بدرقه کردن
escorts همراه بدرقه
escorting همراه بدرقه
see off <idiom> بدرقه کردن
escort همراه بدرقه
escorted همراه بدرقه
convoys بدرقه کردن
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
pursuing تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
escort محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
admissibleness باشد
admissibly باشد
some one or other هر کس باشد
any old thing هر چه باشد
reflexively باشد
Benedictines باشد
at the owner's risk باشد
custom's declaration باشد
Benedictine باشد
incomplete flower کم باشد
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
worksheet ی داشته باشد
over crowding بیشتر باشد
let it remain as it is بگذارید باشد
let it be بگذارید باشد
keep your peck up دل داشته باشد
at most خیلی باشد
be it so چنین باشد
stet بگذارید باشد
if he be اگر او باشد
quantum sufficit چندان که بس باشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com