English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
English Persian
annular burner مشعل حلقوی
Other Matches
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
cresset مشعل
torches مشعل
torched مشعل
torching مشعل
musrol مشعل
lunt مشعل
flambeau مشعل
facula مشعل
flare مشعل
burner مشعل
flares مشعل
torch مشعل
burners مشعل
torchbearer مشعل دار
ohm burner مشعل روغنی
link boy مشعل دار
burner plier انبر مشعل
linkboy حامل مشعل
hand torch مشعل دستی
gas burner مشعل گازی
acetylene burner مشعل استیلنی
torched مشعل دارکردن
torchlight نور مشعل
linkmen حامل مشعل
linkman حامل مشعل
torches مشعل دارکردن
torching مشعل دارکردن
uranium pile مشعل اورانیومی
torch مشعل دارکردن
single jet blowing مشعل یک شعلهای
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
vortical حلقوی
terete حلقوی
orbiculate حلقوی
ring cartilage حلقوی
cricoid حلقوی
vortiginous حلقوی
convolute حلقوی
sigmoid حلقوی
annular حلقوی
loop code کد حلقوی
annulated حلقوی
annulate حلقوی
pulverized coal burner مشعل خاک ذغالی
oxyacetylene blowpipe مشعل اکسی استیلن
comb type burner مشعل نوع شانهای
torch bearer مشعل دار [ابزار]
high pressure burner مشعل فشار قوی
total consumption burner مشعل تمام مصرف کن
torchlight وابسته به نور مشعل
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
acetylene torch مشعل استیلن [ابزار]
uranium pile مشعل هسته اتمی
premix burner مشعل پیش گرمکن
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
annular jet فوران حلقوی
loop knot tie گره حلقوی
peristalsis حرکات حلقوی
loop antenna انتن حلقوی
ring armature ارمیچر حلقوی
interlocking حلقوی بافتن
ring nebula سحابی حلقوی
verticillation ارایش حلقوی
ringing حلقوی شدن
snap ring خار حلقوی
ringbolt hitching خفت حلقوی
ring tension کشش حلقوی
ring network شبکه حلقوی
ring nebula ابری حلقوی
ring جسم حلقوی
annular projection برامدگی حلقوی
fairy ring قارچ حلقوی
cup point تیزی حلقوی
annular eclipse کسوف حلقوی
bustle pipe لوله حلقوی
curl field میدان حلقوی
apple ring fender دفرای حلقوی
annulus حلقه حلقوی
brazing torch مشعل زرد جوش [ابزار]
cutting torch مشعل قطع کننده [ابزار]
day distress signal مشعل اعلام خطر در روز
cutting torch مشعل برش دهنده [ابزار]
vortices جریان حلقوی یا گردابی
vortexes جریان حلقوی یا گردابی
vortex جریان حلقوی یا گردابی
circular shift تغییر مکان حلقوی
atolls جزیره مرجانی حلقوی
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
bagel نان شیرینی حلقوی
convoluted بهم تابیده حلقوی
lyraring nebula ابری حلقوی شلیاق
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
induction ring heater گرمکن حلقوی القائی
lyraring nebula سحابی حلقوی شلیاق
atoll جزیره مرجانی حلقوی
wake جریانهای حلقوی بال
wakes جریانهای حلقوی بال
waked جریانهای حلقوی بال
flambeau مشعل چند فتیلهای شمعدان زینتی
uncoiling غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiled غیر حلقوی کردن یا شدن
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoil غیر حلقوی کردن یا شدن
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
toothed ring armature ارمیچر حلقوی دندانه دار
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
coil antenna انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
slot تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ring and bead sight دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cards فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list لیست مدور لیست حلقوی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com