Total search result: 204 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
active |
مشغول یا در حین کار یا در حین استفاده |
|
|
Search result with all words |
|
lazier |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
laziest |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
lazy |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
Other Matches |
|
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
busied |
مشغول |
busiest |
مشغول |
busy at |
مشغول |
busier |
مشغول |
occupied |
مشغول |
busy with |
مشغول |
at |
مشغول |
busy |
مشغول |
busies |
مشغول |
busying |
مشغول |
under an obligation |
مشغول الذمه |
working |
مشغول کار |
busies |
مشغول کردن |
busied |
مشغول کردن |
on the go <idiom> |
مشغول دویدن |
go about <idiom> |
مشغول بودن با |
twiddle one's thumbs <idiom> |
مشغول نبودن |
busier |
مشغول کردن |
engage |
مشغول کردن |
engages |
مشغول کردن |
workings |
مشغول کار |
overbusy |
زیاد مشغول |
he is at work |
مشغول کاراست |
at work |
مشغول کار |
busy |
مشغول کردن |
get to work |
مشغول کارشوید |
busiest |
مشغول کردن |
he applied him self to study |
مشغول تحصیل شد |
at it |
سخت مشغول |
busying |
مشغول کردن |
engross |
احتکارکردن مشغول |
occupying |
مشغول داشتن |
to d. one self |
مشغول شدن |
occupy |
مشغول داشتن |
to employ oneself |
مشغول شدن |
indebted |
مشغول الذمه |
occupies |
مشغول داشتن |
in a |
مشغول کار |
in a |
مشغول نبرد |
go about |
مشغول شدن به |
to busy oneself |
خودرا مشغول کردن |
activities |
فعال یا مشغول بودن |
scoolable |
مشغول تحصیل اجباری |
indebted |
مشغول الذمه مقروض |
(in) up to the chin <idiom> |
خیلی مشغول با کسی |
activity |
فعال یا مشغول بودن |
up to the eyes in work |
سخت مشغول کار |
amused |
سرگرم شده و مشغول |
intent on doing anything |
سخت مشغول کاری |
go at |
جدا مشغول شدن به |
opposite numbers |
افسران مشغول به کار |
employing |
مشغول کردن بکار گرفتن |
employ |
مشغول کردن بکار گرفتن |
amuse |
مشغول کردن تفریح دادن |
employed |
مشغول کردن بکار گرفتن |
stick to your work |
بکار خود مشغول باشید |
occupying |
مشغول کردن به کار گرفتن |
occupy |
مشغول کردن به کار گرفتن |
occupies |
مشغول کردن به کار گرفتن |
in treaty |
مشغول مذاکره و عقد پیمان |
in the schools |
مشغول دادن امتحانات دانشگاه |
amuses |
مشغول کردن تفریح دادن |
employs |
مشغول کردن بکار گرفتن |
The line is busy (engaged). |
صحبت می کند (خط تلفن مشغول است ) |
to engage in something [in doing] something |
خود را به چیزی [کاری] مشغول کردن |
chandler |
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است |
play at |
بطور غیر جدی مشغول کاری شدن |
background |
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است |
backgrounds |
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است |
dead time |
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود |
dead freight |
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود |
vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
capacity |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
capacities |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
freed |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
frees |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
free |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
freeing |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
fourth generation computers |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
bitmap |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
articled |
کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد |
band |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
bands |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
shareware |
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد. |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
exerciser |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
joint tenants |
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
common use |
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک |
PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
solenoid sweep |
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید |
publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
wire |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
wires |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
oases |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
oasis |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
switched network backup |
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است |
hardscrabble |
دارای زندگانی سخت ومشکل سخت مشغول |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
reed |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
stepped lines |
خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.] |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
usage |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
usages |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
An opportunist. A time -server. |
آدم استفاده جو ( استفاده گر ) |
to a. oneself |
مشغول شدن اماده شدن |
warp patterning |
طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.] |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
profiteers |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
profiteer |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
activities |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
activity |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
public |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
jute fiber |
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.] |
Quchan |
قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.] |
supervisory |
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد |
cable weft |
پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند] |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
exploiting |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploit |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploits |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
usages |
استفاده |
beneficiary |
استفاده |
beneficiaries |
استفاده |
misuser |
سو استفاده از حق |
inutile |
بی استفاده |
usage |
استفاده |
profiteer |
استفاده چی |
profiteers |
استفاده چی |
uses |
استفاده |
gainings |
استفاده |
acquisition |
استفاده |
use |
استفاده |
acquisitions |
استفاده |
benefit |
استفاده |
benefited |
استفاده |
benefiting |
استفاده |
footwork |
استفاده از پا |
utilization |
استفاده |
avail |
فایده استفاده |
utilizes |
استفاده کردن از |
utilize |
استفاده کردن از |
usability |
قابلیت استفاده |
misusing |
سوء استفاده |
handy <adj.> |
قابل استفاده |
handiest |
قابل استفاده |
handier |
قابل استفاده |
utilising |
استفاده کردن از |
gravy |
استفاده نا مشروع |
abusive |
سوء استفاده |
utilizer |
استفاده کننده |
utilizing |
استفاده کردن از |
obsolete |
غیرقابل استفاده |
backward leg hook and underarm |
سوبلس با استفاده از پا |
value in use |
ارزش استفاده |
for the benefit of |
برای استفاده |
syphoning |
استفاده از سیفون |
fit for use |
قابل استفاده |
put-upon |
استفاده کردن از |
user cost |
هزینه استفاده |
use value |
ارزش استفاده |
use by value |
استفاده با ارزش |
put upon |
استفاده کردن از |
graphically |
با استفاده از تصاویر |
serviceable |
قابل استفاده |
ill use |
سوء استفاده |
dojutsu |
هنر استفاده از جو |
disposable income |
درامدقابل استفاده |