English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
linoleum مشمع کف اتاق
Other Matches
cerecloth مشمع
oil cloth مشمع
diachylon مشمع دیاخلیون
oilcloth پارچه مشمع
mustard plster مشمع خردل
sinapism مشمع خردل
groundsheets فرش مشمع
linoleum مشمع فرشی
fly blister مشمع ذراریح
groundsheet فرش مشمع
mustard plaster مشمع خردل
wax cloth مشمع فرشی
bituminous felt مشمع قیراندود
plaster مشمع انداختن روی
plasters مشمع انداختن روی
oilskin پارچه مشمع کت بارانی
floor cloth قسمی مشمع فرشی
epispastic مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
patches مشمع روی زخم قطعه زمین
patch مشمع روی زخم قطعه زمین
sticking plaster مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
sticking plasters مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
under lay زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
chambers اتاق
room mate هم اتاق
chamber اتاق
room اتاق
rooms اتاق
waiting-room اتاق انتظار
a double room یک اتاق دو نفره
common room اتاق استادان
war room اتاق عملیات
bed and breakfast اتاق و صبحانه
a single room یک اتاق یک نفره
a sinlge room یک اتاق یک نفره
reception rooms اتاق انتظار
newsroom اتاق نودادنگاری
houseroom اتاق خانه
newsrooms اتاق خبر
reading room اتاق قرائت
reading rooms اتاق قرائت
reception room اتاق پذیرایی
common rooms اتاق استادان
reception room اتاق انتظار
reception rooms اتاق پذیرایی
newsrooms اتاق نودادنگاری
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
Room 123 اتاق 123
newsroom اتاق خبر
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
vestibular اتاق کوچک بدن
ante-chamber اتاق انتظار
long gallery اتاق طویل
keeping-room اتاق نشیمن
dortour اتاق خواب
dorter اتاق خواب
common joist تیر کف اتاق
batten [تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room اتاق همایش
sitting-room اتاق نشیمن
roomfuls بقدر یک اتاق پر
wheelhouse اتاق سکان
sickrooms اتاق بیمار
sickroom اتاق بیمار
roomful بقدر یک اتاق پر
studio اتاق کار
chamber of commerce اتاق تجارت
surgeries اتاق جراحی
surgery اتاق جراحی
operations room اتاق عملیات
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
sitting room اتاق نشیمن
chamber of trade اتاق تجارت
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
sitting-rooms اتاق نشیمن
living room اتاق نشیمن
living rooms اتاق نشیمن
wheelhouses اتاق سکان
room temperature دمای اتاق
studios اتاق کار
spense اتاق ناهارخوری
studding ارتفاع اتاق
war room اتاق جنگ
tearoom اتاق چای
toolroom اتاق ابزار
chamber of commerce اتاق بازرگانی
undercroft اتاق کلیسا
vacuum chamber اتاق خلاء
distorted room اتاق خطاانگیز
spence اتاق ناهارخوری
snow cave اتاق برفی
workshops اتاق کار کارگاه
workshop اتاق کار کارگاه
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
cabins اتاق کوچک قایق
cabin اتاق کوچک قایق
halls اتاق بزرگ دالان
chambers اتاق خواب خوابگاه
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
calefactory [اتاق گرم صومعه]
vestibular مربوط به اتاق کوچک
playroom اتاق بازی کودکان
playrooms اتاق بازی کودکان
chamber اتاق خواب خوابگاه
lead chamber process فرایند اتاق سربی
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
workroom اتاق کار کارگاه
enclosure اتاق راهبان [دین]
Br مخفف اتاق خواب
undercroft اتاق زیر زمینی
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
hall اتاق بزرگ دالان
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
vestries اتاق دعا رخت کن
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
vestry اتاق دعا رخت کن
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
May I see the room? آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
double up <idiom> اتاق خود را باکسی شریک بودن
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
enfilade [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
bodywork ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
There is an air of mystery in this room. این اتاق حالت مرموزی دارد
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room was tastefully decorated with flowers . اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Several people could be accommodated in this room. چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
drapery rug قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
dalle صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com