English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
English Persian
uncounselled مشورت نکرده [نداده]
Other Matches
unbowed انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
consults مشورت کردن مشورت خواستن از
counsels مشورت کردن مشورت دادن
consulted مشورت کردن مشورت خواستن از
consult مشورت کردن مشورت خواستن از
counsel مشورت کردن مشورت دادن
counselling مشورت کردن مشورت دادن
counseled مشورت کردن مشورت دادن
counselled مشورت کردن مشورت دادن
unexploded عمل نکرده مهمات عمل نکرده
look before your leap گز نکرده
unsight امتحان نکرده
soles ازدواج نکرده
untravelled سفر نکرده
abortive <adj.> رشد نکرده
indigested فکر نکرده
unkempt شانه نکرده
sole ازدواج نکرده
single ازدواج نکرده
rudimental رشد نکرده
niet le fait او نکرده است
unused عادت نکرده بکارنبرده
dud گلوله عمل نکرده
paddy برنج اسیاب نکرده
paddies برنج اسیاب نکرده
advisement مشورت
advice مشورت
consults مشورت
consult مشورت
in consultative with با مشورت
rede مشورت
misadvise مشورت بد
consulted مشورت
deliberations مشورت
deliberation مشورت
consultations مشورت
[piece of ] advice مشورت
counsel مشورت
counsels مشورت
counselling مشورت
deliberately با مشورت
counselled مشورت
consultation مشورت
counseled مشورت
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
impennate دارای بالهای رشد نکرده
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
unfledged پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
You haven't changed. تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
seed wool پنبه خام یاپاک نکرده
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
he is not quite rested خوب رفع خستگی نکرده
gear blank چرخ دنده کار نکرده
dwarf dud بمب اتمی عمل نکرده
absolute dud گلوله اتمی عمل نکرده
nuclear dud بمب عمل نکرده اتمی
rede مشورت دادن
they put their heads together با هم مشورت کردند
to seek a position مشورت کردن
to seek advice مشورت کردن
to take coun sel with مشورت کردن با
consultee طرف مشورت
consultatory مشورت کننده
cunsult مشورت کردن با
consulter مشورت کننده
consultee مشورت دهنده
consultatory مشورت امیز
take counsel with مشورت کردن با
cleanest که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me . هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
unschooled تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
cleaned که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud جنگ افزار هستهای عمل نکرده
counseled مشاوره دو نفری مشورت
counselling مشاوره دو نفری مشورت
take counsel with با وکیل مشورت کردن
counselled مشاوره دو نفری مشورت
advisedly از روی عقل و مشورت
to seek or ask lagal a مشورت قضائی کردن
counsel مشاوره دو نفری مشورت
to ask somebody's advice با کسی مشورت کردن
counsels مشاوره دو نفری مشورت
legal advice مشورت یا نظر قضایی
to take medical advice با پزشک مشورت کردن
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
Nothing has changed there. آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
slinking انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortions سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinks انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
take medical a به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
accumulated profit پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
conferred اعطاء کردن مشورت کردن
put our heads together <idiom> مشورت کردن ،بحث کردن
conferring اعطاء کردن مشورت کردن
confers اعطاء کردن مشورت کردن
confer اعطاء کردن مشورت کردن
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com