English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
mystification مشکل وپیچیده سازی
Other Matches
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
conundrums مسئله بغرنج وپیچیده
conundrum مسئله بغرنج وپیچیده
flow chart نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
sophisticated مشگل وپیچیده درسطح بالا
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jigsaw مشکل
jigsaws مشکل
problem مشکل
difficult مشکل
problems مشکل
uphill مشکل
quandary مشکل
quandaries مشکل
scarc ely مشکل
kick up a fuss <idiom> به مشکل بر خوردن
ills مشکل سخت
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
floorer سوال مشکل
finicality مشکل پسندی
immaculate <adj.> بدون مشکل
finically مشکل پسندانه
fun and games <idiom> وفیفه مشکل
deep water <idiom> مشکل سخت
ill مشکل سخت
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
feeding problem مشکل تغذیه
fastidious مشکل پسند
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
hardest مشکل شدید
exquisite taste مشکل پسندی
harder مشکل شدید
f.in taste مشکل پسند
hard مشکل شدید
fastidiousness مشکل پسندی
free from error <adj.> بدون مشکل
hard to please مشکل پسند
bisexuals خنثی مشکل
head above water <idiom> آشکاری مشکل
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
in a bind <idiom> به مشکل افتادن
miminy piminy مشکل پسند
What's the problem? مشکل کجاست؟
in a jam <idiom> مشکل داشتن
open sesame مشکل گشا
picksome مشکل پسند
problem identification بازشناسی مشکل
faultless <adj.> بدون مشکل
bisexual خنثی مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
knot مشکل عقده
knots مشکل عقده
sound <adj.> بدون مشکل
ill- مشکل سخت
fault description توضیح مشکل
defect description توضیح مشکل
description of error توضیح مشکل
error description توضیح مشکل
hardly مشکل بزحمت
impeccable <adj.> بدون مشکل
through the mill <idiom> تجربه شرایط مشکل
raise eyebrows <idiom> ایجاد مشکل و زحمت
in the doghouse <idiom> مشکل پیدا کردن با
in a world of one's own <idiom> مشکل عمیق داشتن
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
catastrophic error خطا یا مشکل در کل سیستم
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
unhandy مشکل بدست امده
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
mooney problem checklist مشکل سنج مونی
to resolve a doubt حل مشکل یاشبهه کردن
to put the a. in the helve مشکل یامعمائی را حل کردن
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
end در انتها یا پس از چندین مشکل
problem behavior رفتار مشکل افرین
problem child کودک مشکل افرین
resource person فرد مشکل گشا
can of worms <idiom> مشکل پیچیده وسردرگم
solve یافتن پاسخ یک مشکل
solved یافتن پاسخ یک مشکل
solves یافتن پاسخ یک مشکل
solving یافتن پاسخ یک مشکل
Gordian knots مشکل معما مانند
Gordian knot مشکل معما مانند
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
Problem - solving . گره گشایی ( رفع مشکل )
clear up <idiom> حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
it is particularly difficult بیک طرزمخصوصی مشکل است
i can add rapidly مشکل مارا زیاد کرد
finicking جلوه فروش مشکل پسند
simplest آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattering مشکل یا مساله قابل بحث
matters مشکل یا مساله قابل بحث
matter مشکل یا مساله قابل بحث
last straw <idiom> [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
intricate design نقش پیچیده، درهم و مشکل
hardens مشکل کردن سخت شدن
harden مشکل کردن سخت شدن
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattered مشکل یا مساله قابل بحث
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
calculate یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
problem سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problems سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
he can scarcely have done that مشکل این کار را کرده باشد
complicated با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complexes بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
breaks از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
calculates یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculated یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
complex بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
squirelly اتومبیلی که در سرعت زیادکنترل ان سر پیچ مشکل باشد
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
bug خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
This would provide an obvious solution [to the problem] . این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
problems یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
tide (someone) over <idiom> کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
attended operation فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
bugging خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
Is that enough to be a problem? آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
graveyards مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
graveyard مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
problem یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
alternated مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
frame خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
alternates مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
seamless integration فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
caught between two stools <idiom> [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
alternate مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
yorker توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
A problem is a chance for you to do your best. مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
components خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
component خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
brute force method روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
to upset the applecart <idiom> مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
diagnostic محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
alerted پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com