English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
straw that breaks the camel's back <idiom> مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
Other Matches
ScanDisk که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
crashingly خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
bug خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugging خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
problems مشکل
problem مشکل
quandaries مشکل
quandary مشکل
scarc ely مشکل
difficult مشکل
jigsaw مشکل
jigsaws مشکل
uphill مشکل
ill- مشکل سخت
exquisite taste مشکل پسندی
bisexual خنثی مشکل
floorer سوال مشکل
ill مشکل سخت
feeding problem مشکل تغذیه
finically مشکل پسندانه
ills مشکل سخت
finicality مشکل پسندی
f.in taste مشکل پسند
faultless <adj.> بدون مشکل
impeccable <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بدون مشکل
sound <adj.> بدون مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
problem identification بازشناسی مشکل
solution پاسخ یک مشکل
solutions پاسخ یک مشکل
hardly مشکل بزحمت
hard مشکل شدید
harder مشکل شدید
hardest مشکل شدید
What's the problem? مشکل کجاست؟
open sesame مشکل گشا
picksome مشکل پسند
immaculate <adj.> بدون مشکل
defect description توضیح مشکل
in a jam <idiom> مشکل داشتن
in a bind <idiom> به مشکل افتادن
kick up a fuss <idiom> به مشکل بر خوردن
fastidious مشکل پسند
fun and games <idiom> وفیفه مشکل
hard to please مشکل پسند
description of error توضیح مشکل
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
error description توضیح مشکل
fault description توضیح مشکل
deep water <idiom> مشکل سخت
miminy piminy مشکل پسند
have a time <idiom> به مشکل بر خوردن
knot مشکل عقده
fastidiousness مشکل پسندی
knots مشکل عقده
bisexuals خنثی مشکل
head above water <idiom> آشکاری مشکل
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
solving یافتن پاسخ یک مشکل
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
solves یافتن پاسخ یک مشکل
solved یافتن پاسخ یک مشکل
solve یافتن پاسخ یک مشکل
in a world of one's own <idiom> مشکل عمیق داشتن
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
Gordian knots مشکل معما مانند
in the doghouse <idiom> مشکل پیدا کردن با
catastrophic error خطا یا مشکل در کل سیستم
to put the a. in the helve مشکل یامعمائی را حل کردن
to resolve a doubt حل مشکل یاشبهه کردن
end در انتها یا پس از چندین مشکل
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
mystification مشکل وپیچیده سازی
Gordian knot مشکل معما مانند
resource person فرد مشکل گشا
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
can of worms <idiom> مشکل پیچیده وسردرگم
raise eyebrows <idiom> ایجاد مشکل و زحمت
problem child کودک مشکل افرین
problem behavior رفتار مشکل افرین
unhandy مشکل بدست امده
through the mill <idiom> تجربه شرایط مشکل
mooney problem checklist مشکل سنج مونی
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
hardens مشکل کردن سخت شدن
harden مشکل کردن سخت شدن
simplest آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
finicking جلوه فروش مشکل پسند
simpler آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
last straw <idiom> [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
i can add rapidly مشکل مارا زیاد کرد
Problem - solving . گره گشایی ( رفع مشکل )
intricate design نقش پیچیده، درهم و مشکل
matter مشکل یا مساله قابل بحث
mattering مشکل یا مساله قابل بحث
matters مشکل یا مساله قابل بحث
it is particularly difficult بیک طرزمخصوصی مشکل است
clear up <idiom> حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
mattered مشکل یا مساله قابل بحث
calculated یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
calculates یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complex بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complicated با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
calculate یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
problem سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
breaks از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
problems سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
he can scarcely have done that مشکل این کار را کرده باشد
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
squirelly اتومبیلی که در سرعت زیادکنترل ان سر پیچ مشکل باشد
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
problems یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
tide (someone) over <idiom> کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
This would provide an obvious solution [to the problem] . این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
graveyard مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
graveyards مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
problem یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
attended operation فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
Is that enough to be a problem? آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
frame خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
seamless integration فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
alternates مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
caught between two stools <idiom> [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
yorker توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
alternated مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
A problem is a chance for you to do your best. مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
alternate مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
component خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
linear روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
to upset the applecart <idiom> مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
brute force method روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
diagnostic محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
alerts پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
salami technique کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
ambiguous نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
busman's holiday تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruits چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remotest روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
gargoyle ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com