English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
conscription of wealth مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
Other Matches
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
elegit حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
community property اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
immunity به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
accumulation time زمان تحت تعمیر بودن وسیله
check out time زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
rapid وسیله یا حافظهای که زمان دستیابی آن بسیار کوتاه است
failures متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
failure متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
up time زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
synchronize اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
word زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
synchronises اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronised اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
worded زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
synchronizes اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
duty rated بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
contentions سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
contention سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
age hardening سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
try by martial law به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
confiscation مصادره
expropriation مصادره
confiscator مصادره گر
forfeiture مصادره
sequestrate مصادره
seizing مصادره
sequestration مصادره
impressment مصادره
put into requisition به مصادره گرفتن
essentials مصادره کردن
imprest مصادره مساعده
essential مصادره کردن
sequester مصادره کردن
call into requisition به مصادره گرفتن
confiscating مصادره حراج
confiscation مصادره یا ضبط
confiscation of property مصادره مال
fine مصادره کردن
fined مصادره کردن
finest مصادره کردن
confiscate مصادره کردن
confiscates مصادره کردن
confiscate مصادره حراج
confiscates مصادره حراج
confiscating مصادره کردن
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
requisitions بازگرفتن مصادره کردن
requisitioned بازگرفتن مصادره کردن
requisition بازگرفتن مصادره کردن
requisitioning بازگرفتن مصادره کردن
confiscates مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscating مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscate مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
impressmeat مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
cattles اموال
things اموال
chattels اموال
class ii property اموال طبقه 2
class i property اموال طبقه 1
user انتفاع از اموال
post property اموال پادگانی
post property اموال پادگان
inventory صورت اموال
users انتفاع از اموال
things in possession اموال عینی
things in action اموال دینی
chattel اموال منقول
state property اموال عمومی
tangible property اموال عینی
tangible property اموال ملموس
assets مال و اموال
personalty اموال شخصی
distrain ضبط اموال
distraint توقیف اموال
personal property اموال شخصی
stolen goods اموال مسروقه
paraphernalia اموال شخصی زن
property voucher سند اموال
installation property اموال قسمت
property officer افسر اموال
separate estate اموال شخصی زن
capital assets اموال سرمایهای
real property اموال غیرمنقول
financial property اموال پولی
fungible اموال مثلی
property book دفتر اموال
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
appropriation bill صورت ضبط اموال
jus disponendi حق واگذار کردن اموال
fisc اموال ضبط شده
inventory فهرست اموال سیاهه
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
priceable things اموال یا اشیا قیمتی
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
replaceable thing اموال یا اشیا مثلی
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
fixed property اموال غیر منقول
sequestration حکم توقیف اموال
article of roup اموال مورد حراج
grand larceny سرقت اموال پرقیمت
property of unknown ownership اموال مجهول المالک
offences against property جرائم بر علیه اموال
property officer افسر ذیحساب اموال
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
salvage اموال نجات یافته از خطر
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvages اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign توقیف اموال مدیون خارجی
foreign توقیف اموال مدیون غایب
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
accountable property officer's bond دفتر افسر ذیحساب اموال
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque حکم ضبط اموال بیگانگان
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
jus postliminii حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time زمان جستجو زمان طلب
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival زمان حضور زمان رسیدن
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
present زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
presenting زمان حاضر زمان حال
presents زمان حاضر زمان حال
misappropriation of public property تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
waveson اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
wear and tear از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
real action دعوی راجع به اموال غیر منقول
occupancy تملک اموال بلا صاحب متصرف
proponents مقام مسئول اموال یا اجرای کار
proponent مقام مسئول اموال یا اجرای کار
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
hotchpot سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com