English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (39 milliseconds)
English Persian
confiscate مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscates مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscating مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
Search result with all words
confiscate توقیف کردن مصادره کردن
confiscates توقیف کردن مصادره کردن
confiscating توقیف کردن مصادره کردن
Other Matches
essentials مصادره کردن
confiscate مصادره کردن
confiscates مصادره کردن
confiscating مصادره کردن
finest مصادره کردن
fined مصادره کردن
sequester مصادره کردن
essential مصادره کردن
fine مصادره کردن
requisitioning بازگرفتن مصادره کردن
requisition بازگرفتن مصادره کردن
requisitions بازگرفتن مصادره کردن
requisitioned بازگرفتن مصادره کردن
commandeers وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
habeas corpus حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
under restraint در توقیف تحت توقیف د ربند
garnished علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
pull-ins توقیف کردن
grabbed توقیف کردن
attaches توقیف کردن
apprehend توقیف کردن
grabbing توقیف کردن
interning توقیف کردن
embay توقیف کردن
detaining توقیف کردن
put under the ban توقیف کردن
apprehends توقیف کردن
apprehending توقیف کردن
embargo توقیف کردن
grab توقیف کردن
apprehended توقیف کردن
hold in restraint توقیف کردن
pull-in توقیف کردن
foreclose توقیف کردن
foreclosed توقیف کردن
suppressing توقیف کردن
to hold in restraint توقیف کردن
sequestrate توقیف کردن
suppresses توقیف کردن
forecloses توقیف کردن
detains توقیف کردن
suppress توقیف کردن
sequester توقیف کردن
foreclosing توقیف کردن
pull in توقیف کردن
intern توقیف کردن
grabs توقیف کردن
impounds توقیف کردن
garnishment توقیف کردن
keep in توقیف کردن
banning توقیف کردن
internment توقیف کردن
attaching توقیف کردن
embargoes توقیف کردن
restrains توقیف کردن
restrain توقیف کردن
detain توقیف کردن
ban توقیف کردن
restraining توقیف کردن
impounding توقیف کردن
detained توقیف کردن
bans توقیف کردن
to take into custody توقیف کردن
interns توقیف کردن
impounded توقیف کردن
attach توقیف کردن
distrain توقیف کردن
impound توقیف کردن
to cop somebody کسی را توقیف کردن
seized قاپیدن توقیف کردن
confine توقیف کردن در جمع
attachment توقیف کردن ضمیمه
seize قاپیدن توقیف کردن
keep توقیف کردن بازداشتن
arrest توقیف کردن بازداشتن
confining توقیف کردن در جمع
lift the ban on رفع توقیف کردن
zeri suppression توقیف کردن صفر
apprehending بازداشت توقیف کردن
apprehended بازداشت توقیف کردن
slap down ناگهان توقیف کردن
confinement حبس کردن توقیف
arrests توقیف کردن بازداشتن
apprehend بازداشت توقیف کردن
constrains حبس کردن توقیف
arrested توقیف کردن بازداشتن
keeps توقیف کردن بازداشتن
constrain حبس کردن توقیف
seizes قاپیدن توقیف کردن
constraining حبس کردن توقیف
lay an embargo on در بندر توقیف کردن
apprehends بازداشت توقیف کردن
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
to seize something [from somebody] چیزی را توقیف کردن [از کسی]
arrest حکم ضبط توقیف کردن
seized ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
to lay one on a ship کشتی را در بندر توقیف کردن
attaching ضبط کردن توقیف شدن
seize ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
suppress توقیف کردن فرو نشاندن
arrests حکم ضبط توقیف کردن
attach ضبط کردن توقیف شدن
suppressing توقیف کردن فرو نشاندن
seizes ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
attaches ضبط کردن توقیف شدن
retention حفافت توقیف بازداشت کردن
arrested حکم ضبط توقیف کردن
suppresses توقیف کردن فرو نشاندن
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
levy a sum on a person's property به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
confiscation مصادره
forfeiture مصادره
sequestration مصادره
sequestrate مصادره
seizing مصادره
impressment مصادره
expropriation مصادره
confiscator مصادره گر
to keep in توقیف کردن جلوگیری کردن
book رزرو کردن توقیف کردن
booked رزرو کردن توقیف کردن
books رزرو کردن توقیف کردن
sequester توقیف کردن جدا کردن
imprest مصادره مساعده
confiscation of property مصادره مال
confiscates مصادره حراج
put into requisition به مصادره گرفتن
confiscate مصادره حراج
call into requisition به مصادره گرفتن
confiscating مصادره حراج
confiscation مصادره یا ضبط
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
impressmeat مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
conscription of wealth مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
captions توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
distrainment توقیف
stoppage توقیف
nabs توقیف
stoppages توقیف
captions توقیف
durante توقیف
detention توقیف
detentions توقیف
durance توقیف
trustee process توقیف
imperisonment توقیف
distress توقیف
nab توقیف
nabbed توقیف
arrestment توقیف
nabbing توقیف
hold-up توقیف
hold up توقیف
confinement توقیف
seizures توقیف
supperession توقیف
caption توقیف
custody توقیف
restraints توقیف
hold-ups توقیف
restraint توقیف
distresses توقیف
bail توقیف
seizure توقیف
confiscation توقیف
arrests توقیف
arrested توقیف
arrest توقیف
embargoes توقیف
internment توقیف
suppression توقیف
sequestration توقیف
constraint توقیف
garnishment توقیف
embargo توقیف
distraint توقیف
attachment توقیف
caption حکم توقیف
injunction حکم توقیف
arrest warrants قرار توقیف
attachment حکم توقیف
attachment of debt توقیف طلب
parol arrest توقیف شفاهی
attachment of earnings توقیف درامد
lift the seizure رفع توقیف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com