Dictiornary-Farsi | مصرف صنعتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
industrial consumption	مصرف صنعتی


Other Matches

average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
manufacturing	صنعتی
industrial	صنعتی
high wrought	صنعتی
technical	صنعتی
industrial water	اب صنعتی
producer buyer	خریدار صنعتی
industrialising	صنعتی کردن
polytechnics	دانشکده صنعتی
technical grade	خلوص صنعتی
plants	واحد صنعتی
commercial efficiency	بازده صنعتی
plant	واحد صنعتی
art bronze	برنز صنعتی
artificial magnet	مغناطیس صنعتی
polytechnical	دانشکده صنعتی
applied economics	اقتصاد صنعتی
artistical	هنرامیز صنعتی
trade effluent	فضولات صنعتی
industrialize	صنعتی کردن
artless	غیر صنعتی
valve	شیر صنعتی
artful	ماهرانه صنعتی
polytechnic	دانشکده صنعتی
technologically	حرفهای صنعتی
industrialism	سیستم صنعتی
industrialization	صنعتی کردن
vertical union	اتحادیه صنعتی
industrializes	صنعتی کردن
industrializing	صنعتی کردن
industrialization	صنعتی سازی
industrialization	صنعتی شدن
technological	حرفهای صنعتی
industrial area	منطقه صنعتی
industrial insurance	بیمه صنعتی
industrial psychology	روانشناسی صنعتی
industrial nations	کشورهای صنعتی
industrial management	مدیریت صنعتی
engineering workshop	کارگاه صنعتی
industrial frequency	فرکانس صنعتی
industrial fluctuations	نوسانهای صنعتی
industrial espionage	جاسوسی صنعتی
industrial electronic	الکترونیک صنعتی
industrial economics	اقتصاد صنعتی
industrial disputes	اختلافات صنعتی
industrial concern	بنگاه صنعتی
industrial chemistry	شیمی صنعتی
industrial relations	روابط صنعتی
industrial building	ساختمان صنعتی
industrial switch	کلید صنعتی
industrial union	اتحادیه صنعتی
industrial wastewater	فاضلاب صنعتی
industrial building	بنای صنعتی
industrial unit	واحد صنعتی
industrial workers	کارگران صنعتی
industrial unions	اتحادیههای صنعتی
mechnical	ماشینی صنعتی
industrial revolution	انقلاب صنعتی
industrialises	صنعتی کردن
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
bric-a-brac	خرده ریز صنعتی
industrial workers of the world	کارگران صنعتی جهان
producer advertising	تبلیغ محصولات صنعتی
industrial alternating current	جریان متناوب صنعتی
process of industrialization	فرایند صنعتی شدن
industrial classifications	طبقه بندی صنعتی
industrial capitalism	سرمایه داری صنعتی
manufactoring tape milling machine	دستگاه نورد صنعتی
interphase transformer loss	تلفات پیچک صنعتی
industrial electric locomotive	لکوموتیو الکتریکی صنعتی
the industrial quarter of the	محله صنعتی شهر
decreasing cost industry	هزینه نزولی صنعتی
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
inartistically	بطور غیر صنعتی
industrial reserve army	ارتش ذخیره صنعتی
pilot plant	واحد ازمایش صنعتی
applied economics engineer	مهندس اقتصاد صنعتی
industrial investment	سرمایه گذاری صنعتی
industrial robot	دستگاه خودکار صنعتی
art casting	ریخته گری صنعتی
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
valve	ولو [شیر صنعتی]
pastiches	تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Industrial Architecture	معماری خانه های صنعتی
artlessly	بطور ساده یاغیر صنعتی
industrialize	بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu	کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Midlands	ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrial school	اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrializing	بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument	دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrializes	بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche	تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrialising	بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises	بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures	الات صنعتی نصب شده
industrial electronic computer	ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
metonymical	دارای صنعتی که انراmetonym گویند
technological	تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically	تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologies	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device	دستگاه صنعتی جمع اوری داده
labour intensive industry	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic	[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Industrial Park	[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boiler	کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler	کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers	کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
an iconic statue	مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicon	نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons	نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
din	سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
high Sierra specification	روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added	اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance	جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
usages	مصرف
overall consumption	مصرف کل
aggregate consumption	مصرف کل
offtake	مصرف
of no a	بی مصرف
otiose	بی مصرف
usage	مصرف
unemployed	بی مصرف
comsumption	مصرف
waste	بی مصرف
disposal	مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
expenditure	مصرف
income consumption curve	مصرف
expense	مصرف
good for nothing	بی مصرف
extravagant	مصرف
sodden	بی مصرف
consumerism	مصرف
consumption	مصرف
waster	مصرف
wasteful	مصرف
wasters	مصرف
wastes	بی مصرف
internal power	مصرف داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
induced consumption	مصرف تشویقی
induced consumption	مصرف القائی
irrigation consumption	مصرف ابیاری
optional consumption	مصرف اختیاری
mass consumption	مصرف کلان
mass consumption	مصرف انبوه
using	مورد مصرف
inconsumable	مصرف نکردنی
recive	مصرف کنید
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
usages	موارد مصرف
utilization	مورد مصرف
utilisation [British]	مورد مصرف
utilizations	موارد مصرف
utilisations	موارد مصرف
usage	مورد مصرف
exploitation [utilization]	مورد مصرف
maximum power demand	مصرف حداکثر
use up	مصرف کردن
usage rate	نرخ مصرف
utilizable <adj.>	قابل مصرف
unproductive consumption	مصرف بیهوده
transitory consumption	مصرف انتقالی
transitory consumption	مصرف گذرا
to use up	مصرف کردن
throw away	چیز بی مصرف
usable <adj.>	مصرف کردنی
rival consumption	مصرف رقابتی
useful <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
consumerism	مصرف گرایی
throwaway	یکبار مصرف
applicable <adj.>	مصرف کردنی
suitable <adj.>	مصرف کردنی
applicable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
power consumption	مصرف برق
power consumption	مصرف قدرت
power consumer	مصرف برق
permanent consumption	مصرف دائمی
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
per capita consumption	مصرف سرانه
peak load	بحبوحه مصرف
partial substitution	جانشینی مصرف
present consumption	مصرف جاری
ready use	اماده مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
ready for use	اماده مصرف
rate of consumption	نرخ مصرف
put away	مصرف کردن
propensity to consume	تمایل به مصرف