Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
indirect consumption
مصرف غیر مستقیم
Other Matches
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
consumption possibility line
حد مصرف
sodden
بی مصرف
expenditure
مصرف
income consumption curve
مصرف
unemployed
بی مصرف
wasters
مصرف
consumerism
مصرف
extravagant
مصرف
comsumption
مصرف
wastes
بی مصرف
waste
بی مصرف
disposal
مصرف
expense
مصرف
waster
مصرف
of no a
بی مصرف
aggregate consumption
مصرف کل
overall consumption
مصرف کل
wasteful
مصرف
usages
مصرف
good for nothing
بی مصرف
offtake
مصرف
otiose
بی مصرف
consumption
مصرف
usage
مصرف
private consumption
مصرف خصوصی
present consumption
مصرف حال
present consumption
مصرف جاری
consumes
مصرف کردن
consumed
مصرف کردن
consume
مصرف کردن
productive consumption
مصرف مولد
ready for use
اماده مصرف
rate of consumption
نرخ مصرف
rival consumption
مصرف رقابتی
excise tax
مالیات بر مصرف
put away
مصرف کردن
expenditure credit
اعتبار مصرف
propensity to consume
تمایل به مصرف
energy consumption
مصرف انرژی
propensity to consume
گرایش به مصرف
eat
مصرف کردن
eats
مصرف کردن
spend
مصرف کردن
ready use
اماده مصرف
spends
مصرف کردن
domestic consumption
مصرف خانگی
utilizable
<adj.>
قابل مصرف
consumers
مصرف کننده
consumer
مصرف کننده
abusing
سوء مصرف
abuses
سوء مصرف
abused
سوء مصرف
autonomous consumption
مصرف مستقل
usage rate
نرخ مصرف
use up
مصرف کردن
unproductive consumption
مصرف بیهوده
shelf life
تاریخ مصرف
bootless
بی مصرف بی علاج
transitory consumption
مصرف انتقالی
using
استعمال مصرف
abuse
سوء مصرف
transitory consumption
مصرف گذرا
throwaway
یکبار مصرف
consumer brand
کالای پر مصرف
utilization
مصرف بکاربری
consumption function
تابع مصرف
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
consumption rate
نواخت مصرف
consumption rate
میزان مصرف
consumption rate
اهنگ مصرف
consumption schedule
جدول مصرف
user
مصرف کننده
to use up
مصرف کردن
capital consumption
مصرف سرمایه
throw away
چیز بی مصرف
coefficient of utility
ضریب مصرف
conspicious consumption
مصرف تجملی
conspicuious consumption
مصرف تجملی
consumable
مصرف شدنی
consumerism
مصرف گرایی
users
مصرف کننده
consumption theory
نظریه مصرف
industrial consumption
مصرف صنعتی
dismantling
بی مصرف کردن
dismantles
بی مصرف کردن
dismantled
بی مصرف کردن
dismantle
بی مصرف کردن
applicable
<adj.>
قابل مصرف
suitable
<adj.>
قابل مصرف
usable
<adj.>
قابل مصرف
useful
<adj.>
قابل مصرف
internal consumption
مصرف داخلی
utilizable
<adj.>
مصرف کردنی
applicable
<adj.>
مصرف کردنی
suitable
<adj.>
مصرف کردنی
usable
<adj.>
مصرف کردنی
useful
<adj.>
مصرف کردنی
utilisable
[British]
<adj.>
مصرف کردنی
exhausted
مصرف شده
utilisable
[British]
<adj.>
قابل مصرف
optional consumption
مصرف اختیاری
fuel consumption
مصرف سوخت
disposable
مصرف شدنی
internal power
مصرف داخلی
irrigation consumption
مصرف ابیاری
peak load
بحبوحه مصرف
power consumption
مصرف قدرت
high mass consumption
مصرف انبوه
home consumption
مصرف خانگی
utilization
مورد مصرف
home consumption
مصرف داخلی
home use entry
اعلامیه مصرف
utilisation
[British]
مورد مصرف
mass consumption
مصرف انبوه
usages
موارد مصرف
gasoline consumption
مصرف بنزین
utilisations
موارد مصرف
use
استعمال مصرف
national consumption
مصرف ملی
uses
استعمال مصرف
power consumption
مصرف برق
recive
مصرف کنید
TAN
[Transaction authentication number]
رمز یکبار مصرف
maximum power demand
مصرف حداکثر
mass consumption
مصرف کلان
utilizations
موارد مصرف
idle stock
موجودی بی مصرف
power consumer
مصرف برق
inconsumable
مصرف نکردنی
permanent consumption
مصرف دائمی
rags
بی مصرف شدن
per capita water consumption
مصرف سرانه اب
per capita consumption
مصرف سرانه
exploitation
[utilization]
مورد مصرف
partial substitution
جانشینی مصرف
expendable
مصرف پذیر
induced consumption
مصرف القائی
induced consumption
مصرف تشویقی
rag
بی مصرف شدن
usage
مورد مصرف
expenditure
میزان مصرف
using
مورد مصرف
righting
مستقیم
bee line
خط مستقیم
upstanding
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
directed
مستقیم
straightish
مستقیم
righted
مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
right
مستقیم
directs
مستقیم
first-hand
مستقیم
levels
مستقیم
straight line
خط مستقیم
straighter
مستقیم
levelled
مستقیم
straight line
مستقیم
straight
مستقیم
leveled
مستقیم
level
مستقیم
firsthand
مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
straight line code
کد مستقیم
attributive
مستقیم
on line
مستقیم
straightest
مستقیم
beeline
خط مستقیم
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
reactive volt ampere hour meter
کنتور مصرف کور
expendable property
اماد مصرف شدنی
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
unit kilometer
مصرف کیلومتری یکان
marginal propensity to consume
میل نهائی به مصرف
rational consumer
مصرف کننده عقلائی
underconsumption theory
نظریه مصرف ناکافی
unproductive consumption
مصرف غیر مولد
nonrival consumption
مصرف غیر رقابتی
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com