Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (4 milliseconds)
English
Persian
object genitive
مضاف الیه مفعولی
Other Matches
augend
مضاف الیه
possessive
حالت مضاف الیه
possessives
حالت مضاف الیه
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
added
مضاف
addend
مضاف
genitive
ملکی مضاف الیهی
accusatory
مفعولی
obj
مفعولی
passive
مفعولی
passives
مفعولی
objective case
حالت مفعولی
objectives
حالت مفعولی
objective
حالت مفعولی
accusative
حالت مفعولی
dative
حالت مفعولی اعطایی
passive particpial abjective
صفت اسم مفعولی
object case
حالت مفعولی یا مفعولیت
apostrophe
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
passive particpial abjective
اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
dative
حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
participles
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
participle
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
donee
موهب الیه
purchaser
منتقل الیه
consignee
مرسل الیه
assignee
منتقل الیه
purchasers
منتقل الیه
transferee
منتقل الیه
transferee
منتقل الیه متصالح
extreme
حداکثر درمنتهی الیه
westernmost
واقع در منتهی الیه غرب
grantee
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
safe conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
immunity
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
subject and predicate
مسند الیه و مسند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com