Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English
Persian
hurtfulness
مضرت صدمه
Other Matches
perniciousness
مضرت
injuriousness
مضرت
noxiousness
مضرت
harmfulness
مضرت
concussion
صدمه
harmfulness
صدمه
hurts
صدمه
hurtless
بی صدمه
scathe
صدمه
hurting
صدمه
injuriousness
صدمه
hurt
صدمه
harm
صدمه
harmed
صدمه
harming
صدمه
maims
صدمه
maiming
صدمه
maimed
صدمه
maim
صدمه
displeasure
صدمه
hardship
صدمه
hardships
صدمه
casualties
صدمه
casualty
صدمه
harms
صدمه
scot-free
بی صدمه
scot free
بی صدمه
injury
صدمه
blows
صدمه
blow
صدمه
indemnity
صدمه
indemnities
صدمه
torts
صدمه
tort
صدمه
shocked
صدمه
shock
صدمه
shocks
صدمه
scathe
صدمه زدن
concussion
تصادم صدمه
safest
صدمه نخورده
safes
صدمه نخورده
lay hands on someone
<idiom>
صدمه زدن
safer
صدمه نخورده
concuss
صدمه زدن
bodily harm
صدمه جسمانی
unscathed
صدمه ندیده
damnify
صدمه زدن
occupational hazards
صدمه شغلی
occupational hazard
صدمه شغلی
endamage
صدمه زدن
disservice
صدمه بدخدمتی
safe
صدمه نخورده
shock
صدمه ضربت
harms
صدمه زدن
harming
صدمه زدن
harmed
صدمه زدن
shocks
صدمه ضربت
harm
صدمه زدن
shocked
صدمه ضربت
damage
صدمه دیدن
hurts
صدمه اذیت
hurting
صدمه اذیت
hurt
صدمه اذیت
intact
صدمه ندیده
harmlessly
بدون صدمه
maul
صدمه زدن
offends
صدمه زدن
offended
صدمه زدن
offend
صدمه زدن
mauls
صدمه زدن
mauling
صدمه زدن
mauled
صدمه زدن
injured party
طرف صدمه دیده
marring
صدمه زدن اسیب
conserved
از صدمه محفوظ داشتن
conserve
از صدمه محفوظ داشتن
mar
صدمه زدن اسیب
conserving
از صدمه محفوظ داشتن
marred
صدمه زدن اسیب
injured parties
طرف صدمه دیده
conserves
از صدمه محفوظ داشتن
damage
صدمه دیدن ازون
nipped
صدمه زدن دردناک بودن
miscarrying
صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarries
صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry
صدمه دیدن اشتباه کردن
nips
صدمه زدن دردناک بودن
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
nip
صدمه زدن دردناک بودن
let (someone) have it
<idiom>
شخصی را به سختی صدمه زدن
constructive total loss
صدمه کلی خسارت بنیانی
damaged in transit
صدمه دیده هنگام ترانزیت
injures
اذیت کردن صدمه زدن
injure
اذیت کردن صدمه زدن
malignant
زیان اور صدمه رسان
injuring
اذیت کردن صدمه زدن
indemnify
صدمه زدن به غرامت دادن
hurting
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
hurt
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
hurts
اذیت کردن صدمه زدن اسیب
get back at
<idiom>
صدمه زدن شخص ،برگشتن به چیزی
knock one's block off
<idiom>
خیلی سخت به کسی صدمه زدن
concussion
صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
reconstitute
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
gang up on someone
<idiom>
دست به دست هم به کسی صدمه دادن
concussive
ضربت زننده صدمه زننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com