Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
update
مطابق روز پیش بردن
updated
مطابق روز پیش بردن
updates
مطابق روز پیش بردن
Other Matches
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
correspondents
مطابق
secundumn
مطابق
similiar
مطابق
agreeably to
مطابق
similar
مطابق
matched
مطابق
within
مطابق
correspondent
مطابق
according to
مطابق
after
مطابق
from
مطابق
pursuant
مطابق
incompliance with
مطابق
in register
مطابق
according
مطابق
respondents
مطابق
corresponding
مطابق
accordant
مطابق
consilient
مطابق
complied with
مطابق با
congurous
مطابق
corresponding to
مطابق با
corresponding to
مطابق
correspoundent
مطابق
correspounding
مطابق
even with
مطابق
respondent
مطابق
frae
مطابق
in keeping
مطابق
confirming
مطابق
complied
مطابق با
complies
مطابق با
comply
مطابق با
complying
مطابق با
traditionally
مطابق احادیث
fashionably
مطابق معمول
synchronizes
مطابق بودن
corresponding
مطابق متشابه
pedagogically
مطابق فن تعلیم
trendier
مطابق آخرین مد
conform to
مطابق بودن با
synchronize
مطابق بودن
astronomically
مطابق هیئت
relevant
وابسته مطابق
trendiest
مطابق آخرین مد
as usual
مطابق معمول
orthodox
مطابق مرسوم
newfashioned
مطابق مد روز
up-to-date
مطابق روز
hygienically
مطابق بهداشت
up to date
مطابق روز
correspond
مطابق بودن
corresponded
مطابق بودن
physiologically
مطابق فیزیولوژی
corresponds
مطابق بودن
to correspond to
مطابق بودن
to
برحسب مطابق
after the manner of
بتقلید مطابق
constitutionally
مطابق قانون
in accordance with
مطابق موافق
posher
مطابق مد روز
synchrinized
مطابق بودن
posh
مطابق مد روز
at my request
مطابق با تقاضای من
testamentary
مطابق با وصیت
synchronised
مطابق بودن
geometrically
مطابق هندسه
correspound
مطابق بودن
by the square
مطابق نمونه
by my watch
مطابق ساعت من
pursuant to
مطابق برحسب
adjust
مطابق کردن
trendy
مطابق آخرین مد
synchronising
مطابق بودن
homologize
مطابق شدن
synchronises
مطابق بودن
poshest
مطابق مد روز
meets
مطابق شرایط بودن
ethnologically
مطابق علم نژادشناسی
cut-and-dried
مطابق نقشه وبرنامه
modular
مطابق اندازه یامقیاس
classic
مطابق بهترین نمونه
cut and dry
مطابق نقشه وبرنامه
parallelled
نظیر مطابق بودن با
paralleling
نظیر مطابق بودن با
classics
مطابق بهترین نمونه
metronomic
مطابق میزانه شمار
parallelling
نظیر مطابق بودن با
true copy
رونوشت مطابق با اصل
cut and dried
مطابق نقشه وبرنامه
biblical
مطابق کتاب مقدس
true life
مطابق زندگی روزمره
paralleled
نظیر مطابق بودن با
currency
مطابق روز بودن
anno hegirae
مطابق تقویم هجری
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically
مطابق علم اموزش
ideals
مطابق نمونه واقعی
currencies
مطابق روز بودن
technically
مطابق اصول فنی
accentually
مطابق تکیه صدا
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
quite the thing
مطابق بارسم معمول
dialectically
مطابق قواعد منطق
parallel
نظیر مطابق بودن با
discretionally
مطابق میل و اختیار
parallels
نظیر مطابق بودن با
reconstruction
نمونه مطابق اصل
reconstructions
نمونه مطابق اصل
up-to-date
مطابق اخرین طرز
constitutional
مطابق قانون اساسی
ideal
مطابق نمونه واقعی
up to date
مطابق اخرین طرز
ethically
مطابق علم اخلاق
keping with one's view
مطابق نظرکسی بودن
musically
مطابق اصول موسیقی
meet
مطابق شرایط بودن
anatomically
مطابق علم تشریح
tallied
تطبیق کردن مطابق بودن
standardizing
مطابق درجه معینی دراوردن
answering
بدرد خوردن مطابق بودن
ideally
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tally
تطبیق کردن مطابق بودن
orthodox
مطابق عقاید کلیسای مسیح
tallying
تطبیق کردن مطابق بودن
answers
بدرد خوردن مطابق بودن
standardising
مطابق درجه معینی دراوردن
sunwise
مطابق گردش عقربک ساعت
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
adjusts
تسویه نمودن مطابق کردن
standardised
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes
مطابق درجه معینی دراوردن
phonetioist
طرفداری املای مطابق صدا
models
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
مطابق مدل معینی در اوردن
modeled
مطابق مدل معینی در اوردن
model
مطابق مدل معینی در اوردن
adjusting
تسویه نمودن مطابق کردن
standardization
مطابق معیار خاص دراوردن
scriptural
مطابق متن کتاب مقدس
that i snot in keepingwith our
این مطابق نظریه مانیست
with the sun
مطابق گردش عقربک ساعت
sovietize
مطابق رژیم شوروی کردن
up to date
امروزی تازه مطابق روز
synchronize
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised
همزمان شدن با هم مطابق کردن
moresque
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
synchronizes
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallies
تطبیق کردن مطابق بودن
grammatically
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
answer
بدرد خوردن مطابق بودن
synchronising
همزمان شدن با هم مطابق کردن
ethnically
مطابق علم طوایف بشر
conventional
مرسوم مطابق ایین وقاعده
answered
بدرد خوردن مطابق بودن
up-to-date
امروزی تازه مطابق روز
to marry well
جفت
[زوج]
مطابق بهم بودن
temporalize
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
to pursue a plan
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
grammatical
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
clockwise
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
rhetorically
مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standardized
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
accordantly
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
phonetist
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
It is to your taste (liking).
باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
phoneticism
عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
scholastically
موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
an iconic statue
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronizes
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize
همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to adjust
وفق دادن
[سازگار کردن]
[مطابق کردن ]
formfitting
مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish
باب روز مطابق مد روز
find out
پی بردن
discovers
پی بردن
discovering
پی بردن
discovered
پی بردن
discover
پی بردن
transported
بردن
overblow
بردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com