Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
ideal
مطابق نمونه واقعی
ideals
مطابق نمونه واقعی
Other Matches
standards
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
by the square
مطابق نمونه
classics
مطابق بهترین نمونه
classic
مطابق بهترین نمونه
reconstruction
نمونه مطابق اصل
reconstructions
نمونه مطابق اصل
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standardized
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
an iconic statue
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
cambridge equation
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
congurous
مطابق
complied with
مطابق با
corresponding to
مطابق
secundumn
مطابق
similiar
مطابق
in register
مطابق
from
مطابق
according to
مطابق
frae
مطابق
in keeping
مطابق
incompliance with
مطابق
pursuant
مطابق
correspondents
مطابق
within
مطابق
matched
مطابق
correspounding
مطابق
after
مطابق
correspoundent
مطابق
corresponding to
مطابق با
correspondent
مطابق
confirming
مطابق
corresponding
مطابق
according
مطابق
complying
مطابق با
complies
مطابق با
accordant
مطابق
complied
مطابق با
consilient
مطابق
respondent
مطابق
agreeably to
مطابق
respondents
مطابق
similar
مطابق
even with
مطابق
comply
مطابق با
pedagogically
مطابق فن تعلیم
adjust
مطابق کردن
synchronising
مطابق بودن
synchronize
مطابق بودن
pursuant to
مطابق برحسب
newfashioned
مطابق مد روز
synchronizes
مطابق بودن
relevant
وابسته مطابق
physiologically
مطابق فیزیولوژی
as usual
مطابق معمول
by my watch
مطابق ساعت من
constitutionally
مطابق قانون
synchrinized
مطابق بودن
testamentary
مطابق با وصیت
synchronises
مطابق بودن
posh
مطابق مد روز
corresponds
مطابق بودن
corresponded
مطابق بودن
fashionably
مطابق معمول
correspond
مطابق بودن
correspound
مطابق بودن
traditionally
مطابق احادیث
conform to
مطابق بودن با
after the manner of
بتقلید مطابق
orthodox
مطابق مرسوم
corresponding
مطابق متشابه
up to date
مطابق روز
posher
مطابق مد روز
poshest
مطابق مد روز
synchronised
مطابق بودن
in accordance with
مطابق موافق
up-to-date
مطابق روز
hygienically
مطابق بهداشت
homologize
مطابق شدن
geometrically
مطابق هندسه
astronomically
مطابق هیئت
at my request
مطابق با تقاضای من
to correspond to
مطابق بودن
to
برحسب مطابق
trendier
مطابق آخرین مد
trendiest
مطابق آخرین مد
trendy
مطابق آخرین مد
quite the thing
مطابق بارسم معمول
cut and dry
مطابق نقشه وبرنامه
modular
مطابق اندازه یامقیاس
cut-and-dried
مطابق نقشه وبرنامه
biblical
مطابق کتاب مقدس
cut and dried
مطابق نقشه وبرنامه
musically
مطابق اصول موسیقی
currencies
مطابق روز بودن
meet
مطابق شرایط بودن
meets
مطابق شرایط بودن
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically
مطابق علم اموزش
technically
مطابق اصول فنی
metronomic
مطابق میزانه شمار
keping with one's view
مطابق نظرکسی بودن
currency
مطابق روز بودن
up-to-date
مطابق اخرین طرز
parallel
نظیر مطابق بودن با
paralleled
نظیر مطابق بودن با
ethically
مطابق علم اخلاق
discretionally
مطابق میل و اختیار
anatomically
مطابق علم تشریح
true life
مطابق زندگی روزمره
dialectically
مطابق قواعد منطق
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
true copy
رونوشت مطابق با اصل
constitutional
مطابق قانون اساسی
anno hegirae
مطابق تقویم هجری
ethnologically
مطابق علم نژادشناسی
accentually
مطابق تکیه صدا
parallelling
نظیر مطابق بودن با
up to date
مطابق اخرین طرز
parallelled
نظیر مطابق بودن با
paralleling
نظیر مطابق بودن با
parallels
نظیر مطابق بودن با
unfeigned
واقعی
veridical
واقعی
virtual
واقعی
essentials
واقعی
actuals
واقعی
very
واقعی
ex post saving
واقعی
card-carrying
واقعی
ex post
واقعی
positive
واقعی
concrete
: واقعی
McCoy
واقعی
actual
واقعی
veritable
واقعی
righted
واقعی
right
واقعی
veracious
واقعی
objective
واقعی
real
واقعی
lifelike
واقعی
factually
واقعی
factual
واقعی
essential
واقعی
literal
واقعی
true life
واقعی
righting
واقعی
objectives
واقعی
adjusts
تسویه نمودن مطابق کردن
orthodox
مطابق عقاید کلیسای مسیح
answering
بدرد خوردن مطابق بودن
adjusting
تسویه نمودن مطابق کردن
modeled
مطابق مدل معینی در اوردن
standardising
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
مطابق درجه معینی دراوردن
grammatically
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
modelled
مطابق مدل معینی در اوردن
updates
مطابق روز پیش بردن
ethnically
مطابق علم طوایف بشر
sunwise
مطابق گردش عقربک ساعت
with the sun
مطابق گردش عقربک ساعت
standardised
مطابق درجه معینی دراوردن
model
مطابق مدل معینی در اوردن
answer
بدرد خوردن مطابق بودن
standardises
مطابق درجه معینی دراوردن
sovietize
مطابق رژیم شوروی کردن
answered
بدرد خوردن مطابق بودن
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
updated
مطابق روز پیش بردن
standardization
مطابق معیار خاص دراوردن
that i snot in keepingwith our
این مطابق نظریه مانیست
scriptural
مطابق متن کتاب مقدس
standardizes
مطابق درجه معینی دراوردن
answers
بدرد خوردن مطابق بودن
up-to-date
امروزی تازه مطابق روز
update
مطابق روز پیش بردن
moresque
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
synchronizes
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallying
تطبیق کردن مطابق بودن
ideally
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
synchronising
همزمان شدن با هم مطابق کردن
phonetioist
طرفداری املای مطابق صدا
synchronises
همزمان شدن با هم مطابق کردن
models
مطابق مدل معینی در اوردن
synchronised
همزمان شدن با هم مطابق کردن
up to date
امروزی تازه مطابق روز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com