English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
English Persian
demand مطالبه تقاضا کردن
demanded مطالبه تقاضا کردن
demands مطالبه تقاضا کردن
Other Matches
demand تقاضا کردن تقاضا
demands تقاضا کردن تقاضا
demanded تقاضا کردن تقاضا
demands مطالبه کردن
undercharge کم مطالبه کردن از
claimed مطالبه کردن
demanded مطالبه کردن
to call in مطالبه کردن
demand مطالبه کردن
claiming مطالبه کردن
claims مطالبه کردن
claim مطالبه کردن
exacts بزور مطالبه کردن
exacted بزور مطالبه کردن
exact بزور مطالبه کردن
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
exacts عین به زور مطالبه کردن
exact عین به زور مطالبه کردن
exacted عین به زور مطالبه کردن
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
sued تقاضا کردن
requisitions تقاضا کردن
demands تقاضا کردن
requisitioning تقاضا کردن
sues تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
requisitioned تقاضا کردن
adjure تقاضا کردن
demand تقاضا کردن
suing تقاضا کردن
requisition تقاضا کردن
demanded تقاضا کردن
adjure به اصرار تقاضا کردن
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
to put in for تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
solicits تقاضا کردن جلب کردن
requests تقاضا کردن درخواست کردن
soliciting تقاضا کردن جلب کردن
beseeches تقاضا کردن استدعا کردن
cry off تقاضا کردن درخواست کردن
solicited تقاضا کردن جلب کردن
solicit تقاضا کردن جلب کردن
requesting تقاضا کردن درخواست کردن
request تقاضا کردن درخواست کردن
beseeched تقاضا کردن استدعا کردن
beseech تقاضا کردن استدعا کردن
requested تقاضا کردن درخواست کردن
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
demand مطالبه
demanded مطالبه
claims مطالبه
claimed مطالبه
claim مطالبه
claiming مطالبه
demands مطالبه
charges مطالبه بها
demanded <adj.> <past-p.> مطالبه شده
claimed <adj.> <past-p.> مطالبه شده
asked <adj.> <past-p.> مطالبه شده
demands درخواست مطالبه
claimant مطالبه کننده
unclaimed مطالبه نشده
claimable قابل مطالبه
energy demand مطالبه انرژی
demander مطالبه کننده
omittance is no quit tance مطالبه نکردن
demand note مطالبه نامه
demandable قابل مطالبه
demanded درخواست مطالبه
charge مطالبه بها
exactable قابل مطالبه
exaction مطالبه بزور
demand درخواست مطالبه
exigible خواستنی مطالبه کردنی
claim guarantee form مطالبه پرداخت ضمانتنامه
claim under a guarantee مطالبه تحت ضمانتنامه
unasked مطالبه نشده ناپرسیده
time deposits مطالبه نقدی موجل از بانک
buyer's option to duble مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
pray in aid دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
seller's option to duble از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
things in action اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
importance تقاضا
demands تقاضا
rogation تقاضا
demand تقاضا
request تقاضا
requested تقاضا
requesting تقاضا
requests تقاضا
postulates تقاضا
postulated تقاضا
demanded تقاضا
solicitation تقاضا
requisition تقاضا
requisitioned تقاضا
requisitioning تقاضا
postulating تقاضا
requisitions تقاضا
postulate تقاضا
prayers تقاضا
suit تقاضا
suited تقاضا
suits تقاضا
prayer تقاضا
exigence تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
change in demand تغییر تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
demandable قابل تقاضا
demandant تقاضا کننده
quantity of demand مقدار تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
requests تقاضا خواسته
application فرم تقاضا
requisitions چیزمورد تقاضا
supply and demand عرضه و تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
information on demand اطلاعات با تقاضا
requested تقاضا خواسته
measurement of demand تخمین تقاضا
request تقاضا خواسته
law of demand قانون تقاضا
requisitioning چیزمورد تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
applications فرم تقاضا
requisition چیزمورد تقاضا
on demand بنا به تقاضا
requesting تقاضا خواسته
requisitioned چیزمورد تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
applier تقاضا کننده
demand elasticity کشش تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demand shift جابجائی تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
pleas تقاضا استدعا
plea تقاضا استدعا
requirement تقاضا احتیاج
demand management مدیریت تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand function تابع تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demand side ستون تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
gluts عرضه بیش از تقاضا
application تقاضا برای چیز
requested تقاضا برای چیزی
indent تقاضا یاسفارش جنس
stock requisition تقاضا جهت کالا
applications تقاضا برای چیز
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
indenting تقاضا یاسفارش جنس
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand paging صفحه بندی تقاضا
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
requesting تقاضا برای چیزی
indents تقاضا یاسفارش جنس
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
requests تقاضا برای چیزی
money demand تقاضا برای پول
requesting unit یکان تقاضا کننده
demand for money تقاضا برای پول
applicants تقاضا کننده طالب
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
registrant تقاضا ثبت کننده
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
demand forecast پیش بینی تقاضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com