English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
humanist مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
Other Matches
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
lusus natarae بازی طبیعت خوش مزگی طبیعت
lusus naturae بازی طبیعت خوشمزگی طبیعت
feasability study مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
nature طبیعت
qualities طبیعت
natures طبیعت
quality طبیعت
temperament طبیعت
Mother Nature طبیعت
inclination طبیعت
physio طبیعت
physios طبیعت
consubstantial هم طبیعت
temperaments طبیعت
second nature طبیعت ثانوی
naturalist طبیعت شناس
animality طبیعت حیوانی
tao مسیر طبیعت
lusus natarae غرابت طبیعت
naturalists طبیعت گرا
natural endowments بخششهای طبیعت
naturalists طبیعت شناس
hu man nature طبیعت انسانی
against nature مخالف طبیعت
cycle of water گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle گردش اب در طبیعت
hyperphysical فوق طبیعت
hyperphyscal مافوق طبیعت
navigating طبیعت ذات
navigates طبیعت ذات
naturalism طبیعت پردازی
naturalism طبیعت گرایی
human nature طبیعت انسان
nature طبیعت سرشت
naturalist طبیعت گرا
contrary to nature بر خلاف طبیعت
landscape architecture معماری طبیعت
freaks of nature غرائب طبیعت
still life طبیعت بیجان
earthiness طبیعت خاکی
navigated طبیعت ذات
natures طبیعت سرشت
navigate طبیعت ذات
gift of nature هدیه طبیعت
Mother Nature طبیعت مهربان
lusus naturae غرابت طبیعت
metaphsical طبیعت حکمتی
gift of nature نعمت طبیعت
i a the beauties of nature من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
metaphsics دانش ماورای طبیعت
unnatural بر خلاف اصول طبیعت
unnaturally بر خلاف اصول طبیعت
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
fantasticality طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
they are cured by nature طبیعت انها را درمان میکند
four forces of nature چهار نیروی بنیادی طبیعت
metaphisical مربوط به علم ماوراء طبیعت
natural phenomena حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
anthroposophy علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
denature طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
anthropogenic مربوط به برخورد وتماس بشر با طبیعت
it occurs in nature as a gas در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
Pre-Raphaelites مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
nature [of things] سرشت [ماهیت] [خوی] [ذات] [طبیعت]
Pre-Raphaelite مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
earthliness دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
metaphysically از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
offhanded بی مطالعه
offhandedly بی مطالعه
extemporal بی مطالعه
etude مطالعه
readings مطالعه
reading مطالعه
off hand بی مطالعه
study مطالعه
perusal مطالعه
studying مطالعه
extemporarily بی مطالعه
studies مطالعه
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
investigate مطالعه کردن
impromptu بی مطالعه تصنیف
portable standard چراغ مطالعه
inspect مطالعه کردن
evaluate مطالعه کردن
study مطالعه کردن
study habits عادتهای مطالعه
bolt [examine] مطالعه کردن
look into مطالعه کردن
praxeology مطالعه رفتارانسان
explore مطالعه کردن
examine مطالعه کردن
enquire into مطالعه کردن
scrutinize مطالعه کردن
surveys مطالعه مجمل
surveyed مطالعه مجمل
survey مطالعه مجمل
determine مطالعه کردن
survey مطالعه کردن
check مطالعه کردن
dissect [analyse] مطالعه کردن
lucubration مطالعه سخت
assay مطالعه کردن
motion study مطالعه ی حرکت
system study مطالعه سیستم
analyse [British] مطالعه کردن
unstudied مطالعه نشده
at sight بی مطالعه قبلی
studios اطاق مطالعه
studied از روی مطالعه
studio اطاق مطالعه
analyze [American] مطالعه کردن
feasibility study مطالعه امکانپذیری
analyzes جزئیات را مطالعه کردن
analyzing جزئیات را مطالعه کردن
analyzed جزئیات را مطالعه کردن
analysing جزئیات را مطالعه کردن
analyses جزئیات را مطالعه کردن
analysed جزئیات را مطالعه کردن
analyse جزئیات را مطالعه کردن
to pore [over; on] به مطالعه دقیق پرداختن
sub judice مورد مطالعه دادگاه
well-read اهل مطالعه و تحقیق
metallography مطالعه الیاژهای فلزی
well read اهل مطالعه و تحقیق
feasibility study مطالعه امکان سنجی
myrmecologyt مطالعه علمی مورچگان
teppetology مطالعه ریشه ای فرش
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
subjected مبحث موضوع مطالعه
demography مطالعه مهاجرت جمعیت
ethnography مطالعه علمی نژادها
to study out با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
subjecting مبحث موضوع مطالعه
psychognosis مطالعه عمیق روانی
subject مبحث موضوع مطالعه
psychognosy مطالعه عمیق روانی
thought-out سنجیده مطالعه شده
teleology مطالعه حکمت غایی
criminology مطالعه علمی جرم
thought out سنجیده مطالعه شده
self study مطالعه پیش خود
geologic survey مطالعه زمین شناسی
subjects مبحث موضوع مطالعه
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
His sculptures blend into nature as if they belonged there. مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
to make a study of something چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
geophysical survey مطالعه خواص فیزیکی زمین
ethnology علم مطالعه نژادها و اقوام
extemporises بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
articulated machine lamp چراغ مطالعه با گردن تاشو
rheological <adj.> علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
reconsiders مجددا درامری مطالعه کردن
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
capability study مطالعه امکان انجام کار
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
toponymy مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
geopolitics مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
angiology مطالعه عروق خونی و لنفی
optics علم مطالعه در خواص نور
reconsidering مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered مجددا درامری مطالعه کردن
extemporized بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight read بدون مطالعه قبلی خواندن
consumer research مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
sight-read بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads بدون مطالعه قبلی خواندن
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
extemporizes بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
gastroenterology مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
methods of economic study روشهای مطالعه علم اقتصاد
extemporised بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsider مجددا درامری مطالعه کردن
extemporize بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
physiocrats اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
geologize مطالعه علم زمین شناسی کردن
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
semitics مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
endocrinology علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com