Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English
Persian
kaldor criterion
مطرح گردید
Other Matches
versailles treaty
گردید
the secret will open to me
خواهد گردید
he was put to flight
مجبوربفرار گردید
one aircraft was shot down
سرنگون گردید
he was ordered to europe
او باروپاگسیل گردید
he set out for the village
سوی ده رهسپار گردید
i am in receipt of your letter
نامه شما واصل گردید
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
under consideration
مطرح
in contemplation
مطرح
propounded
مطرح
considered
مطرح شده
broacher
مطرح کننده
come up
مطرح شدن
put forward
مطرح کردن
set forth for discussion
مطرح کردن
propounds
مطرح کردن
to be on the carpet
مطرح بودن
to bring forth
مطرح کردن
bring up
مطرح کردن
to raise
مطرح کردن
to bring up
مطرح کردن
to touch upon
مطرح کردن
to touch on
مطرح کردن
to come upon
مطرح شدن
to come up
مطرح شدن
to come on the tapis
مطرح شدن
tabling
مطرح کردن
tables
مطرح کردن
lay
مطرح کردن
lays
مطرح کردن
propound
مطرح کردن
propounding
مطرح کردن
introduce
مطرح کردن
introduced
مطرح کردن
puts
مطرح کردن
tabled
مطرح کردن
table
مطرح کردن
putting
مطرح کردن
put
مطرح کردن
introducing
مطرح کردن
introduces
مطرح کردن
to bring up
تقدیم یا مطرح کردن
overtures
کشف مطرح کردن
The subject under discrssion .
موضوعی که مطرح نیست
poses
: مطرح کردن گذاردن
posed
: مطرح کردن گذاردن
raise a question
مطرح کردن سوال
pose
: مطرح کردن گذاردن
pose a question
سوال مطرح کردن
overture
کشف مطرح کردن
under consideration
مطرح شده مطروحه
posing
: مطرح کردن گذاردن
reoccurring
دوباره مطرح شدن
reoccurrence
دوباره مطرح شدن
talk out
مطرح مذاکره قرار دادن
Money is no object at all .
پول اصلا" مطرح نیست
To discuss a question with someone .
موضوعی را با کسی مطرح کردن
The badness of the climate is immaterial.
بدی آب وهوا مطرح نیست
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
obtrude
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
extrajudicial
خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
obtruding
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to put to the issue
بطور متنازع فیه مطرح کردن
When wI'll the matter come up for discussion ?
موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
rehashes
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
lays
قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lay
قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
cross action
در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
presentation graphics
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
discuss
مطرح کردن گفتگو کردن
discussing
مطرح کردن گفتگو کردن
hold forth
مطرح کردن سخنرانی کردن
moot
مطرح کردن دادخواهی کردن
discussed
مطرح کردن گفتگو کردن
discusses
مطرح کردن گفتگو کردن
dwelling house
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com