English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
glassful مظروف یک لیوان
Other Matches
saucerful مظروف یک نعلبکی
capacity load بار مظروف
basketful مظروف یک سبد
panful مظروف یک تاوه یا دیگچه
contents of a vessel دارایی یامحتویات فرف مظروف
to gauge a vessel مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
glass لیوان
a glass of water یک لیوان آب
burgundy glass لیوان
tumblers لیوان
tun لیوان
glass لیوان یخ
tumbler لیوان
mug لیوان
mugged لیوان
mugging لیوان
mugs لیوان
water glass لیوان اب
lidding film سرپوش لیوان
paper cup لیوان کاغذی
lidding film کلاهک لیوان
tumbler لیوان [شفاف]
rummer لیوان مشروب
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
glassful بقدر یک لیوان
mug لیوان بدون دسته
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
beaker فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
beakers فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
stein لیوان دسته دار ابجو خوری
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
highball یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
wineglass لیوان شراب پیمانه شراب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com