Dictiornary-Farsi | مظهر قدرت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
authority figure	مظهر قدرت


Search result with all words

dragon design	طرح اژدها [در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
Other Matches

manifestations	مظهر
manifestation	مظهر
symbol	مظهر
the picture of joy	مظهر خوشی
showing	علامت مظهر
showings	علامت مظهر
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sovereignty	قدرت
strong-arm	قدرت
strong arm	قدرت
authority	قدرت
zing	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
strength	قدرت
posses	قدرت
godown	قدرت
posse	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
strengths	قدرت
commanding	با قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
force	قدرت
tensions	قدرت
strenght	قدرت
power takeoff	قدرت
tension	قدرت
capability	قدرت
will power <idiom>	قدرت
might	قدرت
powered	قدرت
energies	قدرت
vigour	قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
vigor	قدرت
nerve	قدرت
nerves	قدرت
power	قدرت
potency	قدرت
powers	قدرت
energy	قدرت
powering	قدرت
power failures	قطع قدرت
power stroke	مرحله قدرت
authoritarianism	قدرت طلبی
hands	قدرت توپگیری
firepower	قدرت شلیک
absorption power	قدرت جذب
absorbency	قدرت جذب
source of power	منبع قدرت
power outege	قطع قدرت
great power	کشور با قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
useful power	قدرت مفید
fullest	تمام قدرت
can	قدرت داشتن
canning	قدرت داشتن
cans	قدرت داشتن
heam yoei vooly	تئوری قدرت
full	تمام قدرت
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
high powerd money	پول پر قدرت
strenght	قدرت شدت
power switch	کلید قدرت
solvency	قدرت حلالپوشی
prepotency	قدرت کامل
cutting capacity	قدرت برش
prepotence	قدرت کامل
emissive power	قدرت صدور
engine performance	قدرت موتور
effective power	قدرت موثر
countervailing power	قدرت همسنگ
conveying capacity	قدرت انتقال
rating plate	پلاک قدرت
engine power	قدرت موتور
combat power	قدرت رزمی
power transmission	انتقال قدرت
cogency	قدرت عقیده
cutting power	قدرت برش
damping power	قدرت میرایی
driving power	قدرت محرکه
economic potential	قدرت اقتصادی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
economic power	قدرت اقتصادی
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
puissance	توان قدرت
deglutition	قدرت بلع
receptivity	قدرت پذیرش
power test	ازمون قدرت
circuit breaking capacity	قدرت قطع
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
fire power	قدرت اتش
fire power	قدرت تیراندازی
sea power	قدرت بحری
fluxing power	قدرت سیلان
power supplay	منبع قدرت
almightiness	قدرت کامل
power structure	ساخت قدرت
adhesive stress	قدرت چسبندگی
seapower	قدرت دریایی
generator output	قدرت مولد
accelerating power	قدرت شتاب
scattering power	قدرت پراکندگی
authority symbol	نماد قدرت
reflecting power	قدرت انعکاس
explosive energy	قدرت انفجار
explosive force	قدرت انفجار
refractive power	قدرت شکست
resolving power	قدرت تفکیک
bond strength	قدرت پیوند
retentivity	قدرت نگهداری
benumb	بی قدرت کردن
bearing capacity	قدرت تحمل
basicity	قدرت بازی
saber rattling	قدرت نمایی
fasces	قدرت مجازات
social power	قدرت اجتماعی
power failure	قطع قدرت
increase of power	افزایش قدرت
power consumption	مصرف قدرت
magnitude	شدت قدرت
power cable	کابل قدرت
purchasing power	قدرت خرید
palgwe	فوق قدرت
omnipotence	قدرت مطلق
power dissipation	اتلاف قدرت
input power	قدرت ورودی
power factor	ضریب قدرت
power distribution	پخش قدرت
ionic strength	قدرت یونی
dynamism	قدرت تحرک
authoritarians	قدرت طلب
omnipotence	قدرت تام
authority	مرجع قدرت
powers	قدرت نیرو
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
powering	قدرت نیرو
power source	منبع قدرت
powered	قدرت نیرو
pi accepting	قدرت پی پذیری
creativity	قدرت خلاقه
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
monopoly power	قدرت انحصاری
low power stage	طبقه کم قدرت
creativity	قدرت ابداع
power	قدرت نیرو
hiding power	قدرت پوشش
will to power	قدرت خواهی
world power	قدرت دنیوی
world power	قدرت جهانی
sights	قدرت دید
rod	میله قدرت
rods	میله قدرت
sight	قدرت دید
will-power	قدرت اراده
superpower	ابر قدرت
superpowers	ابر قدرت
voltage source	منبع قدرت
acidity	قدرت اسیدی
on	در اوج قدرت
leverage	قدرت نفوذ
heavens	قدرت پروردگار
heaven	قدرت پروردگار
enterprises	قدرت اقدام
enterprise	قدرت اقدام
high power engine	موتورپر قدرت
posse	قدرت قانونی
stock car	قدرت و دوام
power loss	تلف قدرت
power function	تابع قدرت
imperium	قدرت مطلقه
authoritarian	قدرت طلب
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
stock-car	قدرت و دوام
stock-cars	قدرت و دوام
horse power	قدرت اسب
power loss	گمگشتگی قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت