English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English Persian
kilo معادل هزار
kilos معادل هزار
Search result with all words
angstrom واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
Kbit معادل هزار بایت
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kabal قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
Other Matches
Loo sanpra [منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
milfoil بومادران هزار برگ هزار برگ
ten thousand ده هزار
per mill در هزار
thousand هزار
one thousand یک هزار
millions هزار در هزار
million هزار در هزار
per mil در هزار
myriad ده هزار
per mill در هر هزار
myriads ده هزار
multiped هزار پا
milliped هزار پا
milleped هزار پا
labyrinthine fret هزار تو
thousandths یک هزار
thousandth یک هزار
mil هزار
thousands هزار
several thousands چندین هزار
kilo هزار گرم
kilos هزار گرم
kilocycle هزار چرخه
kilo در معنای یک هزار
millepore هزار سوراخ
kilometers هزار متر
kilos در معنای یک هزار
kilogrammes هزار گرم
kilogram هزار گرم
tonnes هزار کیلوگرم
tonne هزار کیلوگرم
grand هزار دلار
grandest هزار دلار
millennia هزار سال
millennium هزار سال
millenniums هزار سال
bimillenary دو هزار ساله
chiliad هزار ساله
diplopodous دارای هزار پا
grander هزار دلار
chiliad هزار عدد
thou یک هزار دلار
kilograms هزار گرم
milliard هزار میلیون
polypody هزار پایی
myriapoda هزار پایان
myriametre ده هزار متر
myriameter ده هزار متر
thousand and one هزار ویک
myrialitre ده هزار لیتر
kilometre هزار متر
spline هزار خار
myriagram ده هزار گرم
kilometres هزار متر
kilos هزار بیت داده
two thousand tonner کشتی دو هزار تنی
gigacycle هزار میلیارد چرخه
billionth یک تقسیم بر هزار میلیون
g در معنای یک هزار میلیون
k نشانه بیان یک هزار
To take ones leave . هزار تومان کم آورده ام
billionths یک تقسیم بر هزار میلیون
kilobaud هزار بیت در ثانیه
gigabyte یک هزار میلیون بابت
metric ton تن متریک یا تن هزار کیلویی
hectare ده هزار متر مربع
millenium دوره هزار ساله
kilohertz هزار سیکل در یک ثانیه
kilomegacycle هزار میلیون چرخه
kips هزار دستورالعمل درثانیه
millennial جشن هزار ساله
kilo هزار بیت داده
yarrow بومادران هزار برگ
omasum هزار لاخئذقث خق ذثق
hectares ده هزار متر مربع
to die a thousand deaths هزار مرگ و میر مردن
I am inundated with work. هزار جور کارسرم ریخته
This is only one instance out of many . این یک مورداز هزار تا است
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
millenial وابسته به دوره هزار ساله
kilo فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilos فرکانس هزار سیکل در ثانیه
it was valued at rials 000 پنج هزار ریال قیمت شد
millenarian معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
The losses run into hundreds of thousands. خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
flaky pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
puff paste خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
gigaflop یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
kilovoltage نیروی برق برحسب هزار ولت
puff pastry خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
gigahertz فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
phyllo (pastry) خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
it was valued at rials 000 پنج هزار ریال بهابران گذاردند
the hall seats one thousand تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
postmillennialist معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
premillennial وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
ntamount معادل
equipollent معادل
equivalents معادل
equivalent معادل
tantamount معادل
kiloton weapon جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
equalised معادل کردن .
equalising معادل کردن .
egalitaire معادل equalitarianism
reinsurance معادل re-assurance
b معادل با بایتها
assessor معادل assesor
equivalence معادل بودن
redemption معادل ransom
ration in kind معادل جیره
deceptions معادل cheat
deception معادل cheat
parity معادل بودن
menace معادل blackmail
counterclaim معادل set-off
menaced معادل blackmail
t equivalent circuit مدار معادل " T "
expilation معادل robbery
equivalent weight وزن معادل
equivalent service rounds گلوله معادل
equivalent circuit مدار معادل
equivalent area سطح معادل
equivalence gate دریچه معادل
writing obligatory معادل bond
equalises معادل کردن .
grade equivalent معادل کلاسی
date labourer معادل daysman
menaces معادل blackmail
equalize معادل کردن .
equalized معادل کردن .
reformist معادل reformer
modifying معادل adapt
memorials معادل memorandum
memorial معادل memorandum
order of the day معادل agenda
equaled دقیقاگ معادل
equaling دقیقاگ معادل
equalled دقیقاگ معادل
equalling دقیقاگ معادل
equal دقیقاگ معادل
equals دقیقاگ معادل
modify معادل adapt
equalizing معادل کردن .
equalizes معادل کردن .
modifies معادل adapt
reformists معادل reformer
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
NOT function معادل تابع NAND
business cycle معادل cycle trade
grain معادل 8460/0گرم
giga پیشوندی معادل 01بتوان 9
contango معادل "continuation " & "carringover "
final instrument معادل act final
faculty of law معادل law schoolof
bi- پیشوند معادل با bio-
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
hecto پیشوندی معادل 01 به توان 2
equivalently بطور هم ارز یا معادل
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
casus belli معادل War Causeof
half یکی از دو بخش معادل
therms معادل هزارکالری بزرگ
mile معادل 53/9061 متر
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
lebensraum معادل living-space
air mile هوانوردی معادل 3301
age equivalent scale مقیاس معادل سنی
kilo یک کیلوگرم معادل هزارگرم
acid equivalent معادل شیمیایی اسید
therm معادل هزارکالری بزرگ
ration in kind جیره معادل یاجانشین
kilos یک کیلوگرم معادل هزارگرم
disobedience تقریبا" معادل desertion
miles معادل 53/9061 متر
t parameter equipment circuit مدار معادل به صورت " T "
quamdiu bene se gesserit معادل autculpam vitam ad
onus probandi معادل proof of burden
kilos هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
equivalent service rounds گلولههای معادل گلوله جنگی
match تنظیم ثبات معادل با دیگری
matches تنظیم ثبات معادل با دیگری
logical معادل وضعیت منط قی درست یا یک
nautical miles مایل دریایی معادل 0581متر
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
computed price قیمت ساختگی معادل administeredprice
highs معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
b ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
highest معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
high frequency equivalent circuit مدار معادل فرکانس بالا
height equivalent of theroretical plate ارتفاع معادل بشقابک نظری
statute mile میل رسمی معادل 0825 فوت
quintal واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com