English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
legal aid معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
Other Matches
exemption معافیت مالیاتی معافیت گمرکی
impunity معافیت از مجازات معافیت از زیان
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
exemption معافیت
relief معافیت
exemption [from] معافیت [از]
franchise معافیت
franchises معافیت
dispensation معافیت
dispensations معافیت
freedom معافیت اسانی
freedoms معافیت اسانی
venia etatis معافیت از شرط سن
exonerative متضمن معافیت
exemptions from age restriction معافیت از شرط سن
exemption from taxation معافیت از مالیات
tax exemption معافیت مالیاتی
tax remission معافیت مالیاتی
immunity بخشودگی معافیت
extra good time وقت معافیت از زندان
excusable قابل بخشش و معافیت بخشیدنی
exemption from territorial jurisdiction معافیت از سیستم حقوقی یک کشور
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
justicing دادرسی
trial دادرسی
litigation دادرسی
hearings دادرسی
justiceship دادرسی
legal procedure دادرسی
hearing دادرسی
trials دادرسی
judgments دادرسی فتوی
ex parte trial دادرسی غیابی
judgement دادرسی داوری
judgements دادرسی داوری
new trial اعاده دادرسی
judgements دادرسی فتوی
military justice دادرسی نظامی
prosecution team تیم دادرسی
criminal proceedings دادرسی جزائی
costs of proceedings هزینه دادرسی
judgement دادرسی فتوی
judgment داوری دادرسی
justiciable قابل دادرسی
judgments دادرسی داوری
costs هزینه دادرسی
hearings استماع دادرسی
stay of proceedings توقیف دادرسی
stay of proceedings تعلیق دادرسی
summery proceedings دادرسی اختصاری
speedy trial دادرسی فوری
hearing استماع دادرسی
trial in presence of the parties دادرسی حضوری
with costs با هزینه دادرسی
costs خسارت دادرسی
re trial اعاده دادرسی
venues محل دادرسی
venue محل دادرسی
public trial دادرسی علنی
procedure ایین دادرسی
re hearing اعاده دادرسی
civil litigation دادرسی مدنی
to delay the proceedings به تأخیر انداختن دادرسی
bill of costs صورت هزینه دادرسی
code of procedure قانون ایین دادرسی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
in camera proceedings دادرسی غیر علنی
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
law of procedure قانون ائین دادرسی
rehearing جلسه دادرسی مجدد
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
security for cost تامین هزینه دادرسی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
taxation of costs مالیات هزینه دادرسی
hearing incamera دادرسی غیر علنی
with costs بعلاوه هزینه دادرسی
mistrial دادرسی پوچ وبی نتیجه
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
criminal proceedure code قانون ایین دادرسی کیفری
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
judge فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judged فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
oyez اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judges فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
tax deduction تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
lyuch law مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
the inquisition دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
tantamount معادل
equivalent معادل
equipollent معادل
equivalents معادل
ntamount معادل
equivalent area سطح معادل
equivalent circuit مدار معادل
writing obligatory معادل bond
equivalent service rounds گلوله معادل
equivalent weight وزن معادل
grade equivalent معادل کلاسی
expilation معادل robbery
equivalence gate دریچه معادل
b معادل با بایتها
ration in kind معادل جیره
redemption معادل ransom
assessor معادل assesor
order of the day معادل agenda
counterclaim معادل set-off
date labourer معادل daysman
t equivalent circuit مدار معادل " T "
egalitaire معادل equalitarianism
reinsurance معادل re-assurance
reformists معادل reformer
equal دقیقاگ معادل
modifying معادل adapt
modify معادل adapt
equalises معادل کردن .
equalizes معادل کردن .
memorial معادل memorandum
modifies معادل adapt
menace معادل blackmail
menaced معادل blackmail
equalizing معادل کردن .
equalised معادل کردن .
memorials معادل memorandum
equaled دقیقاگ معادل
equaling دقیقاگ معادل
equalled دقیقاگ معادل
reformist معادل reformer
menaces معادل blackmail
kilo معادل هزار
equalize معادل کردن .
equalized معادل کردن .
parity معادل بودن
kilos معادل هزار
deception معادل cheat
equivalence معادل بودن
equalling دقیقاگ معادل
equals دقیقاگ معادل
equalising معادل کردن .
deceptions معادل cheat
quamdiu bene se gesserit معادل autculpam vitam ad
miles معادل 53/9061 متر
mile معادل 53/9061 متر
ration in kind جیره معادل یاجانشین
kilos یک کیلوگرم معادل هزارگرم
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
Kbit معادل هزار بایت
hecto پیشوندی معادل 01 به توان 2
lebensraum معادل living-space
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
giga پیشوندی معادل 01بتوان 9
final instrument معادل act final
faculty of law معادل law schoolof
onus probandi معادل proof of burden
kilo یک کیلوگرم معادل هزارگرم
NOT function معادل تابع NAND
equivalently بطور هم ارز یا معادل
disobedience تقریبا" معادل desertion
casus belli معادل War Causeof
air mile هوانوردی معادل 3301
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
bi- پیشوند معادل با bio-
contango معادل "continuation " & "carringover "
half یکی از دو بخش معادل
therms معادل هزارکالری بزرگ
grain معادل 8460/0گرم
business cycle معادل cycle trade
age equivalent scale مقیاس معادل سنی
therm معادل هزارکالری بزرگ
acid equivalent معادل شیمیایی اسید
t parameter equipment circuit مدار معادل به صورت " T "
refresher حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
match تنظیم ثبات معادل با دیگری
highest معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
nautical miles مایل دریایی معادل 0581متر
equivalent service rounds گلولههای معادل گلوله جنگی
highs معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
matches تنظیم ثبات معادل با دیگری
computed price قیمت ساختگی معادل administeredprice
height equivalent of theroretical plate ارتفاع معادل بشقابک نظری
logical معادل وضعیت منط قی درست یا یک
b ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
high frequency equivalent circuit مدار معادل فرکانس بالا
summing up evidence نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
half crown سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
bushel مقیاس وزنی است معادل 4پک
bushels مقیاس وزنی است معادل 4پک
horsepower واحد نیرو معادل 647 وات
logical معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
yard واحد طول معادل 4419/0متر
pint واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com