Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
real estate
معاملات زمین
Search result with all words
My capital is locked up in land.
سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
Other Matches
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
transactions
معاملات
dealings
معاملات
injunctions
تحریم معاملات
commercial transactions
معاملات تجارتی
stoopage of trade
قطع معاملات
boycott
تحریم معاملات
option dealing
معاملات اختیاری
boycotted
تحریم معاملات
arm's length
معاملات ازاد
injunction
تحریم معاملات
arbitrage
معاملات ارز
turnover
حجم معاملات
unauthorized transaction
معاملات فضولی
turnover
گردش معاملات
treament of aliens
معاملات بیگانگان
external transaction
معاملات خارجی
purchase tax
مالیات بر معاملات
boycotts
تحریم معاملات
boycotting
تحریم معاملات
internal transactions
معاملات داخلی
credit transaction
معاملات موجل
sales
{pl}
گردش معاملات
volume of sales
حجم معاملات
volume of sales
گردش معاملات
dealers
فروشنده معاملات چی
dealing for money
معاملات پولی
dealer
فروشنده معاملات چی
turn-over
حجم معاملات
turn-over
گردش معاملات
sales
{pl}
حجم معاملات
credit transaction
معاملات استمهالی
foreign exchange transactions
معاملات ارزی
foreign exchange transaction
معاملات ارزی
conveyancing
تسهیل معاملات
stoopage of trade
منع معاملات
overseas trade
معاملات خارجی
exchange transactions
معاملات برواتی
futures
معاملات سلف
speculating
معاملات قماری کردن
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
speculates
معاملات قماری کردن
swopping
معاملات سلف ارز
swaps
معاملات سلف ارز
swapped
معاملات سلف ارز
swap
معاملات سلف ارز
swopped
معاملات سلف ارز
speculate
معاملات قماری کردن
speculated
معاملات قماری کردن
spot market
بازار معاملات نقدی
swops
معاملات سلف ارز
realtor
دلال معاملات ملکی
opening of negotiations
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
broker
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
agiotage
معاملات احتکاری بروات
invisibles
معاملات غیرقابل رویت
realtors
دلال معاملات ملکی
land agent
دلال معاملات ملکی
hazardous
معاملات قماری اتفاقی
speculate
معاملات پرخطر انجام دادن
bargained
چانه زنی در معاملات معامله
speculates
معاملات پرخطر انجام دادن
bargaining
چانه زنی در معاملات معامله
speculated
معاملات پرخطر انجام دادن
speculating
معاملات پرخطر انجام دادن
bargain
چانه زنی در معاملات معامله
bargains
چانه زنی در معاملات معامله
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
speculates
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculate
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculated
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
procuration fee
حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
blotters
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line
خط زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
graze
زمین
earthing
زمین
geodetically
زمین
grass roots
کف زمین
ground surface
کف زمین
this earthly round
زمین
acre
زمین
acres
زمین
floors
کف زمین
tellus
زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
aerospace
جو زمین
terrain
زمین
lackland
بی زمین
extra terrestrial
زمین
land n
زمین
soil
زمین
soiling
زمین
soils
زمین
cinder tracks
زمین دو
cinder track
زمین دو
norland
زمین
land
زمین
rooter
زمین کن
domains
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
fields
زمین
earths
زمین
real estate
زمین
floor
کف زمین
ground
: زمین
ground
زمین
domain
زمین
ground
کف زمین
fielded
زمین
earth
زمین
field
زمین
globes
زمین
globe
زمین
marsh land
زمین ماندابی
low land
زمین پست
field hockey
زمین هاکی
oblique compartment
زمین مورب
open country
زمین باز
mid court
وسط زمین
landfall
ریزش زمین
geological
زمین شناسی
natural ground
زمین طبیعی
landfalls
ریزش زمین
low land
پستی زمین
lowland
زمین پست
mool
زمین خشک
mixed graze
توام زمین
ends
زمین حریف
ended
زمین حریف
measuring rod
گز زمین پیمایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com