Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
English
Persian
assistant chief of staff, g
معاونت پرسنلی
Other Matches
service rating
تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
average strength
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
good fellowship
معاونت
assistant chief of staff
معاونت
adjutancy
معینی معاونت
adjutantship
معاونت یاری
deputy for training
معاونت اموزشی
participation an offence
معاونت در جرم
deputy for operations
معاونت عملیات
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
counselling and procuring an offence
معاونت در جرم
accessoiral guilt
معاونت در جرم
accessariness
معاونت در جرم
relieving
معاونت کردن
abet
معاونت کردن
abets
معاونت کردن
abetted
معاونت کردن
abetting
معاونت کردن
relieves
معاونت کردن
relieve
معاونت کردن
personnel services
خدمات پرسنلی
personnel section
قسمت پرسنلی
personnel monitoring
بازدید پرسنلی
personnel status
وضعیت پرسنلی
soundex code
کد حقوقی پرسنلی
personnel management
مدیریت پرسنلی
running mates
نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mate
نامزد معاونت ریاستجمهوری
personnel management
اداره کردن پرسنلی
service rating
طبقه بندی پرسنلی
personnel authorization
جدول پرسنلی مجاز
personnel authorization
سطح پرسنلی مجاز
curacy
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies
معاونت کشیش بخش یادهستان
personnel ceiling
سقف استعداد مجاز پرسنلی
profiling
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiled
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
army personnel center
مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
profile
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
army personnel system
سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
authorized strength of theater
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
army classification battery test
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com