Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English
Persian
subdeacon
معاون شماس
Other Matches
deacons
شماس
deacon
شماس
mates
معاون کشتی معاون ناخدا
mate
معاون کشتی معاون ناخدا
mated
معاون کشتی معاون ناخدا
second-best
معاون
second best
معاون
adjunct
معاون
adjuncts
معاون
adjoint
معاون
vice chancellor
معاون
accessory
معاون
vice-chancellor
معاون
vice-chancellors
معاون
accessorial
معاون
depts
معاون
dept
معاون
asst
معاون
second in command
معاون
helpmeet
معاون
girl friday
معاون زن
coajutor
معاون
advisor
معاون
acologte
معاون
deputy
معاون
aid
معاون
assistants
معاون
aiding
معاون
assistant
معاون
aided
معاون
deputies
معاون
counsellor and procurer
معاون جرم
under-secretaries
معاون وزارت
under-secretary
معاون وزارت
adjoint
معاون استاد
vice president
معاون
[رئیس]
undersecretary
معاون وزارتخانه
acolytes
معاون یاکمک
lieutenant governor
معاون فرماندار
vice governor
معاون فرمانداری
vicar
معاون خلیفه
veep
معاون مدیرکل
subdeacon
معاون خادم
subdean
معاون dean
accessory to a riot
معاون فتنه
archdeacon
معاون اسقف
Solicitor General
معاون دادستان
accessory
معاون جرم
vicars
معاون خلیفه
Solicitors General
معاون دادستان
archdeacons
معاون اسقف
acolyte
معاون یاکمک
abetter or abettor
معاون جرم
accessary
معاون جرم
subdeacon
معاون گماشته روحانی
veep
معاون رئیس جمهور
wingman
معاون رسد هوایی
script assistant
معاون برنامه نویسی
accomplice
شریک یا معاون جرم
curate
معاون کشیش بخش
subprincipal
معاون رئیس مدرسه
vice-chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor
معاون رئیس دانشگاه
assistant chief of staff
معاون رئیس ستاد
curates
معاون کشیش بخش
vice-chancellors
معاون رئیس دانشگاه
mate's receipt
رسید معاون ناخدا
coadjutor
معاون یاری کننده
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executive officer
معاون یکان افسر تیر
assistant secretary of the army
معاون وزیر نیروی زمینی
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
under secretary
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
vice presidency
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
bailiff
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
bailiffs
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
procurators
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurator
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com