Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (8 milliseconds)
English
Persian
gastroscopy
معاینه معده
Search result with all words
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
Other Matches
the inner man
معده
tummy
معده
tummies
معده
kyte
معده
maw
معده
foul stomach
معده پر
stomach
معده
stomached
معده
stomaching
معده
orifice of the stomack
معده
stomachs
معده
inspect
معاینه
inspected
معاینه
inspecting
معاینه
inspects
معاینه
inspection
معاینه
examinations
معاینه
observations
معاینه
examination
معاینه
observation
معاینه
observantion
معاینه
stomach pump
تنقیهی معده
craw
معده جانور
stomach pumps
تنقیهی معده
gastrolith
سنگ معده
cramp of stomach
درد معده
stomachache
درد معده
saburra
اخلاط معده
rot gut
معده خراب کن
gastritis
ورم معده
gastroptosis
سقوط معده
gastritis
اماس معده
gastric ulcer
زخم معده
gastric juice
شیره معده
f.of the stomach
ته یاقعر معده
gastritis
التهاب معده
maw
حفره معده
pneumogastric nerve
پی با عصب شش و معده
pyrosis
سوزش معده
epigastrium
روی معده
cardialgia
دردفم معده
antacid
ضداسید معده
collywobbles
درد معده
heartburn
سوزش معده
palp
معاینه بساوشی
site inspection
معاینه محل
observes
معاینه کردن
observed
معاینه کردن
to see eye to eye
معاینه دیدن
examination
معاینه کردن
examination
رسیدگی معاینه
tests
معاینه کردن
observe
معاینه کردن
seach
معاینه کردن
look over
معاینه کردن
palpation
معاینه با دست
otoscopy
معاینه گوش
checkup
معاینه عمومی
psychiatric examination
معاینه روانپزشکی
radiographic inspection
معاینه رونتگن
retinoscopy
معاینه شبکیه
observing
معاینه کردن
mental examination
معاینه روانی
palpate
معاینه بساوشی
postmortem
معاینه پس از مرگ
examinations
معاینه کردن
examination
بازرسی معاینه
examinations
بازرسی معاینه
auscultate
معاینه کردن
check up
معاینه کردن
abdominoscopy
معاینه شکم
test
معاینه کردن
inspection
بازدید معاینه
visits
مسافرت معاینه
visited
مسافرت معاینه
visit
مسافرت معاینه
tested
معاینه کردن
examinations
رسیدگی معاینه
abdominal pain
معده درد
[پزشکی]
stomach pain
معده درد
[پزشکی]
psalterium
معده سوم نشخوارکنندگان
dyspepsy
ناراحتی معده
[پزشکی]
stomach upset
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
ناراحتی معده
[پزشکی]
indigestion
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastroenteritis
ورم معده و رودهها
ascarid
کرم معده اسکاریس
polygastric
دارای چندین معده
gastroptosis
پایین افتادن معده
gastrointestinal
مربوط به معده و روده
gastro enteritis
اماس معده وروده
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
antacid
دوای ضد ترشی معده
super visum corporis
گزارش معاینه جسد
introspectively
بطریق معاینه نفس
observation
معاینه وبررسی کردن
observations
معاینه وبررسی کردن
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
rhinoscopy
معاینه بینی و حنجره
ophthalmoscopy
معاینه چشم و شبکیه
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastroenteritis
التهاب معده و رودهی باریک
mesogaster
معده بند ناحیه ناف
gastroenterologist
متخصص بیماریهای معده وروده
gastric fever
تب معدهای یارودهای حمای معده
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
laryngoscope
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
proctoscope
الت معاینه روده راست
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
solar plexus
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
achlorhydria
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastro enteric
وابسته به معده وروده معدی امعائی
mesogaster
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
ingestion
قورت دادن داخل معده کردن
peptic gland
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
hepatoscopy
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
pepsine
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsin
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
lavage
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
tromsillumination
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
ulcers
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcer
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ophthalmoscope
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
radiographic inspection
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
examines
بازرسی کردن معاینه کردن
examining
بازرسی کردن معاینه کردن
to see into
تحقیق کردن معاینه کردن
examined
بازرسی کردن معاینه کردن
go over
<idiom>
تست کردن ،معاینه کردن
examine
بازرسی کردن معاینه کردن
postmortem
پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com