English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English Persian
average معدل میانگین
averaged معدل میانگین
averages معدل میانگین
averaging معدل میانگین
Other Matches
meaner معدل
norm معدل
norms معدل
meanest معدل
average معدل
medium معدل
averages معدل
averaged معدل
mean معدل
mediums معدل
averaging معدل
averaging معدل گرفتن
averages معدل گرفتن
average معدل گرفتن
averaged معدل گرفتن
flywheels چرخ معدل
flywheel چرخ معدل
score نشان معدل
scores نشان معدل
standard error خطای معدل
celestial equator معدل النهار
scored نشان معدل
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
lower water datum معدل پس رفت اب دریا
average costs معدل هزینه کل محصولات
mean معدل معنی دادن
meanest معدل معنی دادن
meaner معدل معنی دادن
f معدل یک هزارم یک میلینیوم میلیون
composite average معدل امتیاز بازیگر بولینگ
averages میانگین
averaged در میانگین
meanest میانگین
average value میانگین
median میانگین
on average [on av.] در میانگین
mean high water مد میانگین
mean value میانگین
averaging میانگین
arithmetic mean میانگین
meaner میانگین
averaged میانگین
mean میانگین
average میانگین
mean absolute deviation انحراف میانگین
harmonic mean میانگین همساز
average value ارزش میانگین
average value مقدار میانگین
batting average میانگین توپزنی
meaner مقدار میانگین
density mean میانگین چگالی
moving average میانگین متحرک
geometric mean میانگین هندسی
logarithmic mean میانگین لگاریتمی
mean depth ژرفای میانگین
mean deviation انحراف میانگین
mean مقدار میانگین
mean life عمر میانگین
true mean میانگین حقیقی
weighted average میانگین وزنی
weighted average میانگین موزون
weighted mean میانگین وزنی
working mean میانگین مفروض
simple mean میانگین حسابی
simple mean میانگین ساده
mean low water جزر میانگین
mean low water اب پایین میانگین
mean squares میانگین مجذورات
mean time between failures میانگین عمر
mean value مقدار میانگین
mean velocity تندی میانگین
moving average میانگین غلتان
simple average میانگین ساده
average price میانگین قیمت
arithmetic mean میانگین حسابی
average cost میانگین هزینه
averaged ایجاد میانگین
assumed mean میانگین فرضی
averaged میانگین موفقیت
average ایجاد میانگین
averaging میانگین موفقیت
mediums وسط یا میانگین
average میانگین موفقیت
meanest مقدار میانگین
medium وسط یا میانگین
averaging ایجاد میانگین
mean high water اب بالای میانگین
averages ایجاد میانگین
mean error خطای میانگین
average flow بده میانگین
average life عمر میانگین
average error خطای میانگین
averages میانگین موفقیت
average discharge بده میانگین
average deviation انحراف میانگین
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
mean repair time زمان میانگین تعمیر
effective خروجی میانگین پردازنده
averaging درجه عادی میانگین
sm خطای معیار میانگین
meaner معنی دادن میانگین
averaged درجه عادی میانگین
mean معنی دادن میانگین
averages درجه عادی میانگین
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
standard error of mean خطای معیار میانگین
mean time to failure زمان میانگین تاخرابی
average درجه عادی میانگین
meanest معنی دادن میانگین
electrode current averaging time زمان میانگین شدن
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
mean time to repair زمان میانگین تعمیر
average out میانگین در نظر گرفتن
mean sea level میانگین سطح دریا
mean free path مسافت ازاد میانگین
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
bowling average میانگین امتیازهای توپ انداز
earned run average میانگین امتیاز کسب شده
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
weight average molecular weight میانگین وزنی وزن مولکولی
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
number average molecular weight میانگین عددی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization میانگین وزنی درجه بسپارش
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
number average degree of polymerization میانگین عددی درجه بسپارش
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging میانه قرار دادن میانگین گرفتن
exponential smoothing روش میانگین گیری متغیروزن دار
pass completion average میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
batting average میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
averages میانه قرار دادن میانگین گرفتن
MEP مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
variance میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
averaged میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEPs مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averages میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
average میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean میانگین حسابی متوسط حسابی
averages میانگین حسابی متوسط حسابی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com