English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
Other Matches
radio call sign معرف رادیویی
call signs معرف رادیویی
call sign معرف رادیویی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
net call sign معرف رادیویی شبکه
tactical air نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical formation یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tactical تاکتیکی
tactically تاکتیکی
action information center مرکزاطلاعات تاکتیکی
tactical diameter قطر تاکتیکی
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
tactical control کنترل تاکتیکی
interval فاصله تاکتیکی
tactical complication بغرنجی تاکتیکی
tactical complication پیچیدگی تاکتیکی
tactical command یکان تاکتیکی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
tactical formation ارایش تاکتیکی
tactical element عنصر تاکتیکی
deceptions فریب تاکتیکی
tactical movement حرکات تاکتیکی
tactical troops عدههای تاکتیکی
tactical troops یکانهای تاکتیکی
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
Canberra هواپیمای تاکتیکی ب- 75
tactical reserve احتیاط تاکتیکی
deception فریب تاکتیکی
tactical range recorder رادارصوتی تاکتیکی
identifier معرف
signal letters معرف
representatives معرف
representative معرف
refereeing معرف
identification معرف
references معرف
referees معرف
reagent معرف
refereed معرف
referee معرف
reference معرف
call sign معرف
call signs معرف
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical airlift ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air force نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air operation عملیات تاکتیکی هوایی
tactical air observer دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical range recorder سونار تاکتیکی ناو
tactical plan طرح عملیات تاکتیکی
action information center مرکز اخبار تاکتیکی
tactical minning مین گذاری تاکتیکی
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
terrain corridor دالان تاکتیکی زمین
tactical control کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical concept تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center مرکز عملیات تاکتیکی
collective call sign معرف عمومی
ship designation معرف ناو
designator code کد معرف یگان
universal identifier معرف جامع
key note معرف مایه
net call sign معرف شبکه
representative sample نمونه معرف
address call sign معرف ادرس
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical airlift حمل و نقل تاکتیکی هوایی
acknowledge اعلام معرف کردن
acropolis نام دژ معرف اتن
identification code رمز معرف یکان
acknowledgment اعلام معرف اعتراف
acknowledges اعلام معرف کردن
authentication equipment وسایل تعیین معرف
authentication system سیستم تعیین معرف
collective call sign معرف مشترک یکانها
use معرف گره , نورو...
acknowledging اعلام معرف کردن
net authentication اعلام معرف در شبکه
uses معرف گره , نورو...
super sabre نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
corrupts معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupting معرف خطاها به داده یا برنامه
genotype نوع معرف و نماینده یک جنس
corrupt معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupted معرف خطاها به داده یا برنامه
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
symbol نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
masters of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
vigilantes نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
voodoo نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilante نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
groups مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
air frieghting بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
broadcasting رادیویی
radios رادیویی
radio رادیویی
radioing رادیویی
radioed رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
receivers گیرنده رادیویی
play by play پخش رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
r.f. بسامد رادیویی
radio frequency فرکانس رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
radio broadcasting پخش رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio waves امواج رادیویی
space radiation تشعشع رادیویی
radiographic عکس رادیویی
radiometeorograph هوانگار رادیویی
radiophotograph عکس رادیویی
radmail پست رادیویی
wave موج رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
transmitters فرستنده رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radiographic مخابرات رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio dicipline انضباط رادیویی
radio ferquency بسامد رادیویی
receiving set گیرنده رادیویی
receiver گیرنده رادیویی
wirephoto عکاسی رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
compere مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
fax عکاسی رادیویی
waving موج رادیویی
electronic locator فلزیاب رادیویی
waves موج رادیویی
hertzian wave موج رادیویی
metal locator فلزیاب رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
listening silence سکوت رادیویی
facsimiles عکس رادیویی
facsimile عکس رادیویی
facsimile عکاسی رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
facsimiles عکاسی رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
waved موج رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
rawinsonde جهت یاب رادیویی
direction finder جهت یاب رادیویی
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
spotter کمک مفسر رادیویی
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
skip zone منطقه کور رادیویی
telemetry مسافت سنجی رادیویی
play by play پخش رادیویی مسابقه
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio پیام رادیویی فرستادن
radiograph پوتونگار عکس رادیویی
radioed پیام رادیویی فرستادن
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radioing پیام رادیویی فرستادن
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
radios پیام رادیویی فرستادن
radiographs پوتونگار عکس رادیویی
groundwave موجهای رادیویی زمینی
wave front جبهه امواج رادیویی
screenplay نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenplays نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
rf Frequency Radio فرکانس رادیویی
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com