English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (3 milliseconds)
English Persian
physically handicapped معلول جسمی
Other Matches
effecting معلول
effected معلول
disabled معلول
effect معلول
imperfective معلول
handicapped معلول
emergent معلول
dysgenic معلول
due to معلول
caused معلول
aurally handicapped معلول شنیداری
effect and cause معلول و علت
mentally handicapped معلول ذهنی
cause and effect علت و معلول
a posteriori از معلول به علت
visually handicapped معلول دیداری
a priori از علت به معلول
effecting عملی کردن معلول
effected عملی کردن معلول
effect عملی کردن معلول
non compos mentis دارای فکر معلول
causal nexus رابطه میان علت و معلول
rehabilitant بیمار یا معلول درحال نوتوانی
causally نسبت میان علت و معلول
apriori ازعلت به معلول پی بردن استقرایی
somatic جسمی
corporals جسمی
carnal جسمی
corporeal جسمی
bodily pain جسمی
substantial جسمی
corporal جسمی
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
etiology سبب و اثرشناسی مبجث علت و معلول
priori باب پی کردن بردن از علت به معلول
so matic طبیعی جسمی
superphysical ابر جسمی
physical psychological جسمی- روانی
material کلی جسمی
materials کلی جسمی
deduction استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
corporeity خاصیت جسمی یامادی
aposteriori از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
transubstantiation تبدیل جسمی بجسم دیگر
the colouring p of a substance ماده رنگ دهنده جسمی
somatotypic نوع جسم ساختمان جسمی
somatotype نوع جسم ساختمان جسمی
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
whaleback هر جسمی شبیه پشت بالن
heredity رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
electrolysis تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
declination فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
dispersoid پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
hemihydrate هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
gyrostat التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
tags جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
tag جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
penance تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsions تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
metamer جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
acetolysis تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
dysfunction عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
isomerous جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com