Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
witting |
معلومات دانش |
|
|
Other Matches |
|
straight "A " student |
دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد |
information |
معلومات |
qualifications |
معلومات |
information test |
ازمون معلومات |
information |
معلومات اگاهگان |
knowledge representation |
نمایش معلومات |
knowledge engineering |
مهندسی معلومات |
information |
معلومات معیطات |
knowledge acquisition |
کسب معلومات |
knowledge base |
پایگاه معلومات |
know how |
معلومات خاص |
background |
معلومات قبلی |
accomplishments |
معلومات هنرها |
backgrounds |
معلومات قبلی |
unbeknownst |
خارج از معلومات شخصی |
smattering |
معلومات دست وپاشکسته |
unbeknown |
خارج از معلومات شخصی |
input data |
معلومات یا دادههای ورودی |
brush up |
معلومات خود را تجدیدکردن |
sphere |
دایره معلومات احاطه کردن |
spheres |
دایره معلومات احاطه کردن |
information [on] about somebody] [something] |
معلومات [در باره کسی یا چیزی] |
To perfect oneself in a foreign language . |
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن |
weisenheimer |
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد |
wisenheimer |
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد |
encyclopedist |
دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس |
booklore |
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب |
sherlu |
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است |
gramarey |
دانش |
kenning |
دانش |
gramarye |
دانش |
scholarship |
دانش |
scholarships |
دانش |
gramary |
دانش |
science |
دانش |
sciences |
دانش |
know how |
دانش |
knowledge |
دانش |
knowledge |
دانش |
realizing |
دانش |
understanding |
دانش |
wisdom |
دانش |
know-how |
دانش |
cognisance [British] |
دانش |
cognition |
دانش |
realising [British] |
دانش |
knowledge representation |
بازنمود دانش |
knowledge engineer |
مهندسی دانش |
normal school |
دانش سرا |
knowledge base |
پایگاه دانش |
knowledge domain |
قلمرو دانش |
knowing faculty |
قوه دانش |
grader |
دانش اموز |
knowledge representation |
نمایش دانش |
in ken |
د رحدود دانش |
organum |
وسیله دانش |
kith |
دانش و معرفت |
knowlege representation |
نمایش دانش |
philomath |
دانش پرست |
photology |
دانش روشنایی |
polyhistor |
دانش بسیار |
polymathy |
دانش زیاد |
schoolfellow |
کسب دانش |
to a knowledge |
دانش اندوختن |
to reach for knowledge |
دانش کوشیدن |
physical science |
دانش مادی |
life sciences |
دانش زیستی |
patrons of learning |
دانش پروران |
pansophism |
دانش مطلق |
onomastics |
دانش نام |
technical know how |
دانش فنی |
maieutic |
دانش مامایی |
teacher's college |
دانش سرا |
ominscience |
دانش بی پایان |
omniscience |
دانش بی پایان |
life science |
دانش زیستی |
pupils |
دانش اموز |
postgraduates |
دانش اموخته |
treatise |
دانش نویسه |
schoolboy |
دانش اموز |
schoolboys |
دانش اموز |
learning |
دانش یادگیری |
erudition |
فضل و دانش |
aeronautics |
دانش هوانوردی |
alumnus |
دانش اموخته |
academy |
انجمن دانش |
treatises |
دانش نویسه |
pupil |
دانش اموز |
letter |
معرفت دانش |
postgraduate |
دانش اموخته |
letters |
معرفت دانش |
student |
دانش اموز |
students |
دانش اموز |
academies |
انجمن دانش |
an encourouges of science |
دانش پرور |
educates |
دانش اموختن |
computer awarness |
دانش کامپیوتر |
computer literacy |
دانش کامپیوتر |
thermodynamics |
دانش دماپویایی |
educating |
دانش اموختن |
scholar |
دانش پژوه |
architectonic |
دانش معماری |
strikers |
دانش اموز |
smattering |
دانش سطحی |
striker |
دانش اموز |
educate |
دانش اموختن |
schooling |
کسب دانش |
scholars |
دانش پژوه |
reservoir of knowledge |
مخزن یا گنج دانش |
psychologt |
دانش قواوکارهای ذهنی |
relativity of knowledge |
نسبی بودن دانش |
savoir vivre |
دانش اداب ومعاشرت |
aeronautical |
مربوط به دانش هوانوردی |
knowledge |
نرم افزاری که دانش |
old boy |
دانش آموز پیشین |
summa |
اثار دانش بشری |
old boys |
دانش آموز پیشین |
To acquire knowledge. |
دانش فرا گرفتن |
statics |
دانش پایداری نیروها |
rudimentary knowledge |
دانش مقدماتی یا نخستین |
phonics |
دانش صدا وپژواک |
academician |
عضو انجمن دانش |
technology |
دانش فنی تکنولوژی |
equivalent knowledge credit |
تصدیق دانش علمی |
geogeny |
دانش زمین پیدایی |
geogony |
دانش زمین پیدایی |
gynecology |
دانش امراض زنانه |
he is a prodigy of learning |
اعجوبه ایست در دانش |
technologies |
دانش فنی تکنولوژی |
logic |
دانش تفکرات و دلایل |
cardiology |
دانش قلب شناسی |
liturgiology |
دانش ایین نمازliturgist |
domain knowledge |
دانش محیط کاربرد |
geology |
دانش زمین شناسی |
paleology |
دانش چیزهای کهنه |
aeronautic |
مربوط به دانش هوانوردی |
superficiality |
دانش سطحی بیمایگی |
nonrated man |
دانش اموز دریایی |
metaphsics |
نسبت بهشتی و دانش |
metaphsics |
دانش ماورای طبیعت |
sophy |
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی " |
encyclopaedias |
دایره العلوم دانش جنگ |
podiatry |
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها |
His knowledge has no limits. |
دانش اوحد واندازه ای ندارد |
encyclopedia |
دایره العلوم دانش جنگ |
encyclopedias |
دایره العلوم دانش جنگ |
phonology |
دانش دگرگونی صدا در زبان |
psychics |
دانش قوا وکارهای ذهنی |
macrobiotics |
دانش طولانی کردن عمر |
acadmist |
عضو انجمن دانش یافرهنگستان |
seaman recruit |
دانش اموز ملوانی دریایی |
gnosis |
دانش رازهای روحانی عرفان |
women students |
زنان دانش اموز محصلین اناث |
extracurricular |
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز |
academical |
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان |
acodemian |
عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده |
technology |
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی |
Ekistics |
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی] |
technologies |
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی |
old school tie |
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه |
caddie |
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر |
lore |
دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد |
caddies |
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر |
caddied |
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر |
caddying |
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر |
misology |
بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی |
There is no royal road to learning . <proverb> |
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار . |
learning curve |
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان |
actinochemistry |
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید |
informatics |
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال |
cbt |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان |
No less than half the students failed the test. |
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند. |
computer literacy |
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل |
opto electronics |
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک |
matricular |
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه |
knowledge |
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند |
to make a p of one's learing |
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن |
academically |
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه |
egg bound |
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است |
intellectualist |
کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند |
c |
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها |
information |
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد |
articled |
کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد |
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. |
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد. |
self- |
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود |
electronics |
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن |
tactics |
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه |
c |
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع |
experts |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
expert |
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل |
rule |
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند |
athenaeum |
انجمن ادبی انجمن دانش |
atheneum |
انجمن ادبی انجمن دانش |
recruit |
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن |
recruiting |
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن |
recruited |
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن |
recruits |
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن |
lockers |
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان |
locker |
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان |