Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
draft quality
معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
Other Matches
sone
واحد کیفی صدا برای یک شنونده
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cascade connection
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
scitovsky double criterion
معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
units
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
record
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
i/o
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
operators
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
operator
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
pleasure seeking
کیفی
qualitative
کیفی
adc
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
qualitative changes
تغییرات کیفی
qualitative restrictions
محدودیتهای کیفی
qualitative controls
نظارت کیفی
qualitative data
دادههای کیفی
qualitative objectives
اهداف کیفی
qualitative distribution
توزیع کیفی
qualitative analysis
تحلیل کیفی
qualitative analysis
تجزیه کیفی
qualitative statistics
امارهای کیفی
quality control
کنترل کیفی
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
wordprocessing
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
i/o
محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
analogues
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
scratchpad
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
circuits
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
i/o
پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
control total
جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
icos
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
propagation delay
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
object code
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
tests
معیار
norm
معیار
norms
معیار
criterion
معیار
paragon
معیار
canonical
معیار
paragons
معیار
tested
معیار
rate of dosage
معیار
sample
معیار
test
معیار
sampled
معیار
received
معیار
touchstone
معیار
standard
معیار
gauges
معیار
gauged
معیار
standards
معیار
gauge
معیار
touchstones
معیار
yardstick
معیار
benchmarks
معیار
yardsticks
معیار
benchmark
معیار
dimensions
معیار
dimension
معیار
standard stimulus
محرک معیار
standards
یکسان معیار
standardization
معیار گیری
STDs
مخفف معیار
standard
یکسان معیار
g
نمونه معیار
STD
مخفف معیار
standard deviation
انحراف معیار
standard error
خطای معیار
standards of living
معیار زندگی
gray code
معیار GREY
standard of living
معیار زندگی
pareto criterion
معیار پاراتو
sigma
انحراف معیار
criterion of degeneracy
معیار تبهگنی
standard score
نمره معیار
sigma score
نمره معیار
gauged
مقیاس معیار
gauge
مقیاس معیار
system standard
معیار سیستم
gauges
مقیاس معیار
pleasure seeker
ادم خوش گدران یا عیاش ادم کیفی
sed
خطای معیار تفاوت
sigmagram
نگاره نمرات معیار
air quality criterion
معیار کیفیت هوا
criterion
معیار نشان قطعی
Greenwich Mean Time
معیار ساعت گرینویچ
standard error of estimate
خطای معیار براورد
sm
خطای معیار میانگین
standard error of mean
خطای معیار میانگین
standard error of difference
خطای معیار تفاوت
wire gauge
معیار ضخامت سیم
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
SE
خطای معیار اندازه گیری
standard error of measurement
خطای معیار اندازه گیری
sd
انحراف معیار گروه نمونه
standard progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج معیار
printed
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
standardization
مطابق معیار خاص دراوردن
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
carats
معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard
زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
carat
معیار اندازه گیری کیفیت طلا
transvalue
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
standardized
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
to bring somebody into line
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
negligence
اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
outputs
خروجی
out put
خروجی
extrusion
خروجی
deferent
خروجی
output area
خروجی
output
خروجی
printout
خروجی
printouts
خروجی
exhausts
خروجی
exits
خروجی
egress
خروجی
outlet
خروجی
outlets
خروجی
throughput
خروجی
exit
خروجی
exhaust
خروجی
outflow
خروجی
outflows
خروجی
tatal output
خروجی کل
handler
خروجی
handlers
خروجی
spouts
لوله خروجی
light output
خروجی نور
voicing
خروجی صوت
peaks
بلندترین خروجی
peaking
بلندترین خروجی
peak
بلندترین خروجی
tip top
خروجی نوار
exhaust chamber
اطاقک خروجی
output
انرژی خروجی
lighting outlet
خروجی روشنایی
maximum output
خروجی حداکثر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com