English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English Persian
store مغازه دکان
storing مغازه دکان
Other Matches
Laundry / Dry cleaners مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
shoplifting دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
boutiques دکان
boutique دکان
shops دکان
shop lifter دکان بر
shop دکان
shopped دکان
storing دکان ذخیره
trafficker دکان دار
traffickers دکان دار
barbershop دکان سلمانی
undecane اون دکان
butchery دکان قصابی
counter jumper شاگرد دکان
shop keeper دکان دار
turnery دکان خراطی
to keep shop دکان داشتن
stithy دکان اهنگری
store دکان ذخیره
counter jumper فروشنده دکان
bakeshop دکان نانوایی
backshop پستوی دکان
shop girl شاگرد دکان
shop keeper صاحب دکان
shop boy شاگرد دکان
tripe دکان سیرابی بی ارزش
bookshops دکان کتاب فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
tills دخل دکان قلک
tradesman دکان دار افزارمند
tommy shop دکان خواربارفروشی یانانوایی
tradesmen دکان دار افزارمند
to keep shop دکان داری کردن
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
till دخل دکان قلک
bakery دکان نانوایی یا شیرینی پزی
cookshop دکان خوراک پزی مهمانخانه
gunsmithery دکان یاکارخانه تفنگ سازیgunman
bakeries دکان نانوایی یا شیرینی پزی
stand سه پایه دکه بساط دکان
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
shops مغازه
shop مغازه
shopped مغازه
shoppers مغازه رو
shopper مغازه رو
shopwalker راهنمای مغازه
salesclerk فروشنده مغازه
tuck shop مغازه حلویات
tuck shop مغازه قنادی
shop lifting دزدی از مغازه ها
to shut up a shop مغازه ای را بستن
floor walker راهنمای مغازه
shopkeepers مغازه دار
shoplifter دزد مغازه
shopkeeper مغازه دار
shoplifters دزد مغازه
store مغازه بزرگ
storing مغازه بزرگ
d. store مغازه بزرگ
haberdashery مغازه ملبوس مردانه
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
shop assistant دستیار مغازه دار
stock in trade موجودی کالای مغازه
show case قفسه جلو مغازه
bookshop مغازه کتاب فروشی
mercery مغازه پارچه فروشی
rotisserie مغازه خوراک پزی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
shops مغازه گردی کردن دکه
five and ten مغازه اجناس ارزان قیمت
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
burse مغازه یابازار خرید وفروش
shop مغازه گردی کردن دکه
shopped مغازه گردی کردن دکه
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
shopworn کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
This shop deals in goods of all sorts . دراین مغازه همه چیز معامله می شود
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
point of sale محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock. اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
pos محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demonstration قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demo قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demonstrations قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
EFTPOS ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com