English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English Persian
tuck shop مغازه قنادی
Other Matches
confectionery قنادی
confectionary شیرینی ساز قنادی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
Laundry / Dry cleaners مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
shoplifting دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
shopped مغازه
shops مغازه
shop مغازه
shoppers مغازه رو
shopper مغازه رو
shopwalker راهنمای مغازه
tuck shop مغازه حلویات
floor walker راهنمای مغازه
shoplifter دزد مغازه
shoplifters دزد مغازه
shop lifting دزدی از مغازه ها
salesclerk فروشنده مغازه
d. store مغازه بزرگ
shopkeepers مغازه دار
shopkeeper مغازه دار
store مغازه دکان
to shut up a shop مغازه ای را بستن
storing مغازه بزرگ
storing مغازه دکان
store مغازه بزرگ
rotisserie مغازه خوراک پزی
mercery مغازه پارچه فروشی
show case قفسه جلو مغازه
stock in trade موجودی کالای مغازه
wineshop مغازه شراب فروشی
shop assistant دستیار مغازه دار
bookshops مغازه کتاب فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
haberdashery مغازه ملبوس مردانه
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
shops مغازه گردی کردن دکه
shopped مغازه گردی کردن دکه
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
shop مغازه گردی کردن دکه
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
five and ten مغازه اجناس ارزان قیمت
burse مغازه یابازار خرید وفروش
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
shopworn کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
pos محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
cash registers ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
point of sale محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
This shop deals in goods of all sorts . دراین مغازه همه چیز معامله می شود
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock. اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demonstrations قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demo قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstration قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
EFTPOS ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com