Dictiornary-Farsi | مغرور از ثروت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 127 (7 milliseconds)

English	Persian
purse proud	مغرور از ثروت


Other Matches

silver spoon	ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
swaggers	مغرور
swaggering	مغرور
swaggered	مغرور
swagger	مغرور
high minded	مغرور
vogie	مغرور
wadded with conceit	مغرور
presumptuous	مغرور
overbearing	مغرور
haughty	مغرور
chesty	مغرور
hoity toity	مغرور
hoity-toity	مغرور
uppish	مغرور
high horse	مغرور
haught	مغرور
hubristic	مغرور
bucko	مغرور
pride ful	مغرور
prideful	مغرور
set up	مغرور
supercilious	مغرور
stomachy	مغرور
touch me not ish	مغرور
bigheaded	مغرور
arty	مغرور
lordly	مغرور
stuck up	مغرور
prouder	مغرور
self-sufficient	مغرور
proud	مغرور
snobbish	مغرور
stuck-up	مغرور
uppity	مغرور
proudest	مغرور
assured	مغرور
on one's high horse <idiom>	مغرور
go to one's head <idiom>	مغرور شدن
potty	احمقانه مغرور
tumorous	متورم مغرور
egomaniac	ازخودراضی-مغرور
self sufficing	مستغنی مغرور
to lift up one's horn	مغرور بودن
defeatist	مغرور-ازخودمتشکر
vain	تهی مغرور
potties	احمقانه مغرور
overweening	بسیار مغرور
jaunty	جلف مغرور
snobs	مغرور افادهای
snob	مغرور افادهای
over confident	زیاد گستاخ مغرور
flushed	مغرور ازانجام کاری
snippy	مغرور تکه پاره
stuffy	اوقات تلخ مغرور
warison	ثروت
fortune	ثروت
moneybags	ثروت
riches	ثروت
fortunes	ثروت
wealth	ثروت
assumptive	فرض مسلم شده مغرور
He is as proud as the peacock. <proverb>	مثل طاووس مغرور است .
mammonism	ثروت پرستی
mammon	ممونا ثروت
national wealth	ثروت ملی
net wealth	ثروت خالص
plutology	ثروت شناسی
wealth tax	مالیات بر ثروت
plutonomy	علم ثروت
wealth of nations	ثروت ملل
wealth creation	ایجاد ثروت
wealth effect	اثر ثروت
social wealth	ثروت اجتماعی
plutolatry	ثروت پرستی
economic wealth	ثروت اقتصادی
possession	ثروت ید تسلط
windfalls	ثروت باداورده
windfall	ثروت باداورده
political economy	علم ثروت
bonanzas	ثروت باداورده
bonanza	ثروت باداورده
weals	ثروت دارایی
weal	ثروت دارایی
money	مسکوک ثروت
treasures	ثروت جواهر
treasured	ثروت جواهر
treasure	ثروت جواهر
commonwealths	ثروت عمومی
commonwealth	ثروت عمومی
distribution of wealth	توزیع ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
worth	سزاوار ثروت
affluence	فراوانی ثروت
fortune	دارایی ثروت
fortunes	دارایی ثروت
riches	ثروت زیاد
dismal science	علم ثروت
treasuring	ثروت جواهر
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
productive	فراور مولد ثروت
patrimony	ثروت موروثی میراث
mammonite	ثروت دوست زرپرست
to grow rich	ثروت بهم زدن
man made wealth	ثروت ساخت بشر
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
political economist	متخصص علم ثروت
patrimonies	ثروت موروثی میراث
gold	ثروت رنگ زرد طلایی
golds	ثروت رنگ زرد طلایی
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
It is immaterial how rich he may be .	مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
he aims at riches	مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
physiocrat	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocracy	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
capital levy	مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
physiocrats	اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
invisible hand	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
he was proud of his wealth	بدارایی خود مغرور بود مست دارایی خود بود
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت