Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
simple magnet
مغناطیس ساده
Other Matches
simple design
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
nuclear magnetic resonance
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
magnetic
مغناطیس
magneto
مغناطیس
magnetzation
مغناطیس
remagnetizer
مغناطیس گر
magnets
مغناطیس
magnetism
مغناطیس
magnet
مغناطیس
magnetism
علم مغناطیس
elelctromagnetic
الکترو مغناطیس
inductometer
مغناطیس سنج
demagnetize
زدودن مغناطیس
magnetic susceptibility
مغناطیس پذیری
magnetics
علم مغناطیس
susceptibility
مغناطیس پذیری
magnetometer
مغناطیس سنج
demagnetization
مغناطیس زدائی
induced magnetism
مغناطیس القایی
magnet coil
پیچک مغناطیس
thermomagnetic
گرما مغناطیس
magnet
مغناطیس پایدار
magnetism
مغناطیس شناسی
magnetism
درس مغناطیس
magnetosphere
مغناطیس کره
magnetosphere
مغناطیس- کره
focusing magnet
مغناطیس تمرکز ده
field coil
پیچک مغناطیس گر
ferrimagnetism
فری مغناطیس
plunger magnet
مغناطیس پیستونی
magnetosphere
کره مغناطیس
mag
مغناطیس agnetic
mags
مغناطیس agnetic
magnets
مغناطیس پایدار
magneto
دارای مغناطیس
magnetosphere
مغناطیس- سپهر
magnetic explorer
مغناطیس یاب
demagnetization
مغناطیس زدایی
magnotropism
مغناطیس گرایی
blow out magnet
مغناطیس جرقه
p.m.
مغناطیس پایدار
bar magnet
مغناطیس میلهای
permanent magnet
مغناطیس پایدار
magnetization
مغناطیس گری
b h cure
خم مغناطیس پذیری
magnetizing field
میدان مغناطیس گر
magnetization
مغناطیس گردانی
artificial magnet
مغناطیس صنعتی
permeance
مغناطیس رسانایی
magnetization
مغناطیس کنندگی
animal magnetism
مغناطیس حیوانی
residual magnetization
مغناطیس مانده
residual magnetism
مغناطیس مانده
remanence
مغناطیس مانده
residual magnetism
مغناطیس پس ماند
residual magnetic induction
مغناطیس مانده
organic magnet
مغناطیس الی
magnetization work
مغناطیس کنندگی
natural magnet
مغناطیس طبیعی
magnetic battery
مغناطیس مرکب
compound magnet
مغناطیس مرکب
magnetizable
مغناطیس پذیر
permeability curve
خم مغناطیس پذیری
magnetization
مغناطیس پذیری
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
purity magnet
مغناطیس خلوص
pyromagnetic
گرما- مغناطیس
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
magnetization curve
خم مغناطیس پذیری
magnetises
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
air magnetic circuit
مدار هوایی مغناطیس
impedance magnetometer
مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
magnetised
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
ageing of magnet
پیر شدن مغناطیس
magnetising
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetize
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
demagnetizing field
میدان مغناطیس زدا
magnetizing
مغناطیس کردن یا شدن
direct current magnet
مغناطیس جریان مستقیم
coercive force
نیروی مغناطیس زدا
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
magnezation intensity
شدت مغناطیس کنندگی
normal magnetization curve
خم مغناطیس پذیری معمولی
blue beam magnet
مغناطیس اشعه ابی
demagnetization factor
ضریب مغناطیس زدایی
alternating current magnet
مغناطیس جریان متناوب
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
magnetizes
تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
negative pole
قطب منفی مغناطیس
induced magnetism
مغناطیس القاء شده
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
magnet winding
سیم پیچ مغناطیس
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetic potential
نیروی مغناطیس رانی
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
intensity of magnetization
شدت مغناطیس کنندگی
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
magnetizability
قابلیت مغناطیس شوندگی
magnetizing force
شدت مغناطیس کنندگی
ion trap magnet
مغناطیس یون ربا
intensity of magnetization
شدت مغناطیس گری
demagnetizing turns of armature
دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
magnetostriction
تغییر شکل براثر مغناطیس
magnetics
درس الکترومغناطیس مغناطیس شناسی
differential susceptibility and permeabi
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
initial susceptibility and permeability
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
ideal magnetization curve
منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
magnetic reversal
عکس عمل مغناطیسی مغناطیس زدائی
magnetized bar
میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
high frequency biasing
پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
compass binnacle
پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
magneto
اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
electromagnetic
اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
bloop
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
A magnet attracts iron.
آهن ربا ( مغناطیس ) آهن را جذب می کند
clodhoppers
ساده
charmless
ساده
cleaned
ساده
innocent
<adj.>
ساده دل
baldly
ساده
baldest
ساده
balder
ساده
sheepishly
ساده دل
seemly
<adj.>
ساده دل
sheepish
ساده دل
good-humored
ساده دل
expansive
<adj.>
ساده دل
conversable
<adj.>
ساده دل
bald
ساده
simpleminded
ساده دل
simplex
ساده
simple-hearted
<adj.>
ساده دل
unaffected
ساده
slickest
ساده
slick
ساده
idiots
ساده
artless
ساده
idiot
ساده
unsophisticated
ساده
simple hearted
ساده دل
homespun
ساده
positive
ساده
unassuming
ساده
inexpensive
ساده
frugal
ساده
plain hearted
ساده دل
simplest
ساده دل
semplice
ساده
simplest
ساده
simpler
ساده دل
simpler
ساده
simplistic
ساده
simple
ساده دل
simple
ساده
downright
ساده
cleanest
ساده
plain
ساده
unaadorned
ساده
freestanding
ساده
free spoken
ساده گو
fraudless
ساده
fructose
ساده
untutored
ساده
unmeaning
ساده
cleans
ساده
plains
ساده
plainest
ساده
clean
ساده
plainer
ساده
explicit
ساده
fanciless
ساده
incomplex
ساده
incomposite
ساده
clodhopper
ساده
daff
ساده دل
naif
ساده
unceremonious
ساده
simple minded
ساده دل
naive
ساده
taffetized
ساده
unceremoniously
ساده
pick wickian
ساده بی تکلف
plain paper
کاغذ ساده
natively
بطور ساده
lamb
ادم ساده
lambs
ادم ساده
gowk
ساده لوح
in plain english
به انگلیسی ساده
simplified
ساده شده
ingenue
دختر ساده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com