English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
English Persian
substance مفاد مفهوم
substances مفاد مفهوم
Other Matches
content مفاد
purported مفاد
purport مفاد
purposes مفاد
purpose مفاد
contexture مفاد
significance مفاد
purporting مفاد
purports مفاد
context مفاد
contents مفاد
texts مفاد
contexts مفاد
interpretations مفاد
interpretation مفاد
contenting مفاد
meanings مفاد
meaning مفاد
tenors مفاد
senses مفاد
intent مفاد
text مفاد
sensed مفاد
disposittions مفاد
signification مفاد
sense مفاد
tenor مفاد
stipulation of a contract مفاد قرارداد
purporst مفاد ادعا
subsistance جوهر مفاد
scope منظور مفاد
sensed معنی مفاد مدلول
senses معنی مفاد مدلول
sense معنی مفاد مدلول
algebraic language زبان با مفاد آزاد
at the specified tenor بر حسب مفاد مشخص
promulgation of treaty اعلام مفاد معاهده
tenors فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tacit مفهوم
contexts مفهوم
context مفهوم
hangs مفهوم
hang مفهوم
concept مفهوم
vacuous بی مفهوم
signification مفهوم
purporst مفهوم
conceptions مفهوم
intendment مفهوم
conception مفهوم
moral مفهوم
concepts مفهوم
notion مفهوم
purposes مفهوم
purpose مفهوم
sound مفهوم
notions مفهوم
intelligible مفهوم
sounded مفهوم
sounds مفهوم
soundest مفهوم
intelligibly بطور مفهوم
intentions غرض مفهوم
impliedly بطور مفهوم
conjunctive concept مفهوم عطفی
contraposition مفهوم مخالف
ideogram مفهوم نگاشت
implications مفهوم استنباط
significance مفهوم اهمیت
iuntelligibly بطور مفهوم
intention غرض مفهوم
relational concept مفهوم ربطی
sense حس تشخیص مفهوم
conception مفهوم آفرینی
sensed حس تشخیص مفهوم
senses حس تشخیص مفهوم
implication مفهوم استنباط
conceptual learning مفهوم اموزی
concept learning مفهوم اموزی
imported مفهوم ورود
implied ضمنا" مفهوم
meanings مفهوم فحوا
purported مفهوم ساختن
purporting مفهوم ساختن
purports مفهوم ساختن
meaning مفهوم فحوا
effect مفهوم نیت
effected مفهوم نیت
effecting مفهوم نیت
import مفهوم ورود
constructively بطور مفهوم
implicitly بطور مفهوم
importing مفهوم ورود
implied مفهوم ضمنی
concept formation تکوین مفهوم
conceptualization مفهوم سازی
unintelligible غیر مفهوم
comprehensibly بطور مفهوم
purport مفهوم ساختن
value added concept مفهوم ارزش افزوده
galimatias کلام غیر مفهوم
zircon سخن غیر مفهوم
get the message <idiom> به واضحی فهمیدن مفهوم
to the [that] effect <adv.> با مفهوم [معنی] کلی
overtone شدیدالحن مفهوم فرعی
overtones شدیدالحن مفهوم فرعی
implication مستلزم بودن مفهوم
percept چیز مفهوم ادراکات
roger مفهوم شد پیام را گرفتم
implicit اشاره شده مفهوم
purporst بهانه مفهوم شدن
implications مستلزم بودن مفهوم
read between the lines <idiom> پیدا کردن مفهوم ضمنی
denotation علامت تفکیک معنی و مفهوم
the inherent text or word a of indirectsense and مفهوم
by con. مفهوم مخالف ان جنین میشود
loose sentence جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
the document purports that انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
The sense of this word is not clear . معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
rebus sic stautibus به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
arraign احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
information hiding یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
yin yang مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
dictatorships این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
deferred share سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
ems dispatch تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
stored program concept ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com