English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
splice مفصل بافته
spliced مفصل بافته
splices مفصل بافته
splicing مفصل بافته
Other Matches
wicker work سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
jijim [cicim] جاجیم [دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
Pazyryk rug فرش پازیریک [این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
wale بافته
grained بافته
knitwork بافته
textural بافته
tissues بافته
tissue بافته
intertissued در هم بافته
meshing بافته
mesh بافته
meshes بافته
tress گیس بافته
tresses گیس بافته
plaits گیس بافته
weft چیز بافته
pigtail گیس بافته
plaits موی بافته
plaiting گیس بافته
plaiting موی بافته
plait گیس بافته
plait موی بافته
plaited موی بافته
webs منسوج بافته
web منسوج بافته
interlace [تزئینات در هم بافته]
pigtails گیس بافته
interthreaded بهم بافته
flemish eye چشمی بافته
braided cordage طناب بافته
inbuilt درون بافته
textiles پارچه بافته
textile پارچه بافته
conjunctive tissue بافته ملتحمه
plaited گیس بافته
tressed بافته شده
grommet strop حلقه بافته
tissues رشته پارچهء بافته
line interlace تقطیع بهم بافته
interlaced scan پوییدن درهم بافته
tissue رشته پارچهء بافته
guernsey لباس بافته پشمی
hepatization سفت شدگی بافته
cable مفتول فلزی بافته
texture بافته پارچه منسوج
textures بافته پارچه منسوج
interlaced درهم بافته مشبک
interlaced scannig تقطیع بهم بافته
interlacing تقطیع بهم بافته
cabled مفتول فلزی بافته
anarthrous بی مفصل
jointless بی مفصل
copious مفصل
inventorial مفصل
fine drawn مفصل
linkage point مفصل
commissure مفصل
Hinduism مفصل
baom joomok یک مفصل
pivoted مفصل
hinge مفصل
spacious مفصل
juncture مفصل
articulation مفصل
fulsome مفصل
copulas مفصل
copula مفصل
coupling مفصل
inarticulate بی مفصل
pivot مفصل
hinges مفصل
socket مفصل
pivots مفصل
sockets مفصل
voluminous مفصل
joint مفصل
interweave نقش شلوغ و درهم بافته
pigtail گیسوی بافته وپشت سر انداخته
fabric بافته عنصر تار و پود
pigtails گیسوی بافته وپشت سر انداخته
fabrics بافته عنصر تار و پود
brushwood hurdle سرشاخه بافته شده کنار هم
tuque کلاه بافته پشمی زمستانی
baberpole border شیرازه بافته شده از دو رنگ
urban rug [فرش بافته شده در شهر]
toggle joint مفصل زانویی
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
sleeve موف مفصل
trunnion مفصل افقی
swivel joint مفصل گردان
synarthrosis مفصل بی حرکت
hips مفصل ران
synosteology مفصل شناسی
choke joint مفصل چوکی
largo اهسته و مفصل
steering swivel مفصل فرمان
multiple cable joint مفصل انشعاب
hinge joint مفصل لولایی
knee joint مفصل زانو
hip joint مفصل ران
glene کاسه مفصل
ginglymus مفصل لولایی
sleeves موف مفصل
articulates مفصل دارکردن
articulating مفصل دارکردن
high tea عصرانه مفصل
disjoint از مفصل دراوردن
gimmal مفصل لولا
diarthrosis مفصل متحرک
detail part قسمت مفصل
joint مفصل پیوندگاه
juncture پیوستگی مفصل
arthritis التهاب مفصل
arthritis اماس مفصل
articulation مفصل لولا
swivel مفصل گردنده
swivel مفصل گردان
swivelled مفصل گردنده
swivelled مفصل گردان
swivels مفصل گردنده
palaver گفتگوی مفصل
clips مفصل کابل
luncheons غذای مفصل
luncheon غذای مفصل
in great detail با جزئیات مفصل
clip مفصل کابل
clipped مفصل کابل
clippings مفصل کابل
swivels مفصل گردان
universal joint مفصل چرخنده
facets بند مفصل
hip مفصل ران
abarticulation مفصل متحرک
ample فراوان مفصل
ankylosis جمود مفصل
facet بند مفصل
pigtails مفصل دم خوکی
articulation مفصل بندی
pigtail مفصل دم خوکی
articulate مفصل دارکردن
arthrology مفصل شناسی
scape مفصل اصلی
platting حصیر بافته برای کلاه سازی
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
thurl مفصل خاصره گوسفند
In ditail . Diffusively . بطور مفصل ( مفصلا")
enarthrosis مفصل کام و زبانهای
luxation در رفتگی مفصل استخوان
arthritic مبتلا به اماس مفصل
cable joint مفصل اتصال کابل
amplifies مفصل گفتن یانوشتن
amplified مفصل گفتن یانوشتن
arthropoda جانوران مفصل دار
joint مفصل اتصال ضربهای
arthropod جانور مفصل دار
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
acondylous بدون بند یا مفصل
double-jointed دارای مفصل کاذب
acondylose بدون بند یا مفصل
amplify مفصل گفتن یانوشتن
amplifying مفصل گفتن یانوشتن
naker دمامه عصرانه مفصل
kettledrums دمامه عصرانه مفصل
kettledrum دمامه عصرانه مفصل
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
gabfest محاوره طولانی و مفصل
double jointed دارای مفصل کاذب
disjoint در رفتن از مفصل درامدن
dimerous دارای مفصل دوبخشی
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
choke flange joint مفصل چوکی ال شکل
clamping sleeve مفصل مهار کننده
to pace the web پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
scarlet [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
mycelium توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
internode قسمت میان دو بندیا مفصل
arthritic مربوط به ورم و اماس مفصل
hip joint مفصل استخوان خاصره وران
cable laid rope طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
garnet حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnets حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
submission hold کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
dactylus بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
to detail something چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
To explain something in detail . چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
I'll speak at length on this subject. دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com