Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
ablative
مفعول منه صیغه الت
Other Matches
ablative
مربوط به مفعول به یا مفعول عنه
ablative
مفعول به مفعول عنه
concubine
صیغه
formula
صیغه
formulas
صیغه
formulae
صیغه
concubines
صیغه
odalisque
کلفت یا صیغه
plural
صیغه جمع
formula of contract
صیغه عقد
desiderative
صیغه تمنی
concubinage
زندگانی با صیغه
the plural number
صیغه جمع
first person
صیغه اول شخص
pronounce the formula of a specified
صیغه جاری کردن
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
the optative mood
صیغه تمنی یا ارزو یا دعا
unipersonal
واحد دارای یک افنوم منحصربیک صیغه
enallage
بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
object
مفعول
indirect objects
مفعول
objected
مفعول
objecting
مفعول
objects
مفعول
passive
مفعول
obj
مفعول
urning
مفعول
direct objects
مفعول
passives
مفعول
taken
اسم مفعول take
pp
اسم مفعول
past participles
اسم مفعول
past participle
اسم مفعول
accusative
مفعول اتهامی
direct object
مفعول بیواسطه
direct object
مفعول صریح
direct object
مفعول مستقیم
special contracts
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
withdrawn
اسم مفعول withdraw
shot
اسم مفعول shoot
shots
اسم مفعول shoot
indirect object
مفعول غیر مستقیم
gotten
اسم مفعول فعل get
shone
گذشته و اسم مفعول shine
smitten
اسم مفعول فعل smite
worn
اسم مفعول فعل wear
woken
اسم مفعول فعل wake
particpially
بطوراسم فاعل یا اسم مفعول
borne
اسم مفعول فعل bear
flung
اسم مفعول فعل fling
been
اسم مفعول فعل بودن
shorn
اسم مفعول فعل shear
awoken
اسم مفعول فعل awake
swung
اسم مفعول و زمان گذشتهی swing
pled
زمان گذشته و اسم مفعول plead
had
زمان ماضی واسم مفعول فعل have
unwound
زمان گذشته و اسم مفعول unwind
unstuck
زمان گذشته و اسم مفعول unstick
repaid
زمان گذشته و اسم مفعول repay
laid
زمان گذشته و اسم مفعول lay
spilt
زمان گذشته و اسم مفعول spill
should
زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
bended
زمان گذشته و اسم مفعول فعل bend
fought
زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
met
زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
pregnant use of a verb
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
perfect infinitive
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
singular
واژه مفرد صیغه مفرد
reflexively
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com