Dictiornary-Farsi | مفهوم عطفی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (6 milliseconds)

English	Persian
conjunctive concept	مفهوم عطفی


Other Matches

conjunctive	عطفی
conjunctive reinforcement	تقویت عطفی
conjunction	ترکیب عطفی
conjunctive model	الگوی عطفی
conjunctions	ترکیب عطفی
ideas if reference	افکار عطفی
conjunction	عطف ترکیب عطفی
conjunctions	عطف ترکیب عطفی
nonconjunction	ترکیب غیر عطفی
disjunctive	حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
coordinate conjunction	حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
subordinate coajunction	حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
hangs	مفهوم
context	مفهوم
conception	مفهوم
contexts	مفهوم
concept	مفهوم
conceptions	مفهوم
tacit	مفهوم
signification	مفهوم
purporst	مفهوم
intendment	مفهوم
concepts	مفهوم
moral	مفهوم
notions	مفهوم
vacuous	بی مفهوم
hang	مفهوم
sounds	مفهوم
notion	مفهوم
purposes	مفهوم
sound	مفهوم
intelligible	مفهوم
sounded	مفهوم
purpose	مفهوم
soundest	مفهوم
conception	مفهوم آفرینی
implications	مفهوم استنباط
conceptual learning	مفهوم اموزی
intention	غرض مفهوم
contraposition	مفهوم مخالف
significance	مفهوم اهمیت
unintelligible	غیر مفهوم
intentions	غرض مفهوم
ideogram	مفهوم نگاشت
impliedly	بطور مفهوم
sensed	حس تشخیص مفهوم
sense	حس تشخیص مفهوم
relational concept	مفهوم ربطی
senses	حس تشخیص مفهوم
iuntelligibly	بطور مفهوم
intelligibly	بطور مفهوم
implication	مفهوم استنباط
concept learning	مفهوم اموزی
concept formation	تکوین مفهوم
meaning	مفهوم فحوا
meanings	مفهوم فحوا
effect	مفهوم نیت
effected	مفهوم نیت
effecting	مفهوم نیت
imported	مفهوم ورود
constructively	بطور مفهوم
implicitly	بطور مفهوم
import	مفهوم ورود
implied	ضمنا" مفهوم
importing	مفهوم ورود
conceptualization	مفهوم سازی
comprehensibly	بطور مفهوم
substances	مفاد مفهوم
substance	مفاد مفهوم
purport	مفهوم ساختن
purported	مفهوم ساختن
purporting	مفهوم ساختن
purports	مفهوم ساختن
implied	مفهوم ضمنی
value added concept	مفهوم ارزش افزوده
zircon	سخن غیر مفهوم
get the message <idiom>	به واضحی فهمیدن مفهوم
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
overtones	شدیدالحن مفهوم فرعی
overtone	شدیدالحن مفهوم فرعی
percept	چیز مفهوم ادراکات
implications	مستلزم بودن مفهوم
purporst	بهانه مفهوم شدن
galimatias	کلام غیر مفهوم
implicit	اشاره شده مفهوم
roger	مفهوم شد پیام را گرفتم
implication	مستلزم بودن مفهوم
by con.	مفهوم مخالف ان جنین میشود
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
read between the lines <idiom>	پیدا کردن مفهوم ضمنی
the inherent	text or word a of indirectsense and مفهوم
loose sentence	جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
the document purports that	انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
The sense of this word is not clear .	معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
rebus sic stautibus	به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
opaquely	چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
yin yang	مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
information hiding	یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
dictatorships	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage	مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stored program concept	ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده