Dictiornary-Farsi | مفهوم فحوا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 101 (7 milliseconds)

English	Persian
meaning	مفهوم فحوا
meanings	مفهوم فحوا


Other Matches

purporting	فحوا
purported	فحوا
purport	فحوا
tenors	فحوا
purports	فحوا
tenor	فحوا
scope	فحوا
tenors	فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor	فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
concepts	مفهوم
conceptions	مفهوم
tacit	مفهوم
notions	مفهوم
vacuous	بی مفهوم
notion	مفهوم
intelligible	مفهوم
moral	مفهوم
concept	مفهوم
contexts	مفهوم
conception	مفهوم
hangs	مفهوم
hang	مفهوم
context	مفهوم
intendment	مفهوم
purporst	مفهوم
sounded	مفهوم
signification	مفهوم
sounds	مفهوم
soundest	مفهوم
purpose	مفهوم
sound	مفهوم
purposes	مفهوم
concept formation	تکوین مفهوم
contraposition	مفهوم مخالف
substances	مفاد مفهوم
ideogram	مفهوم نگاشت
impliedly	بطور مفهوم
substance	مفاد مفهوم
intelligibly	بطور مفهوم
conception	مفهوم آفرینی
conceptual learning	مفهوم اموزی
conceptualization	مفهوم سازی
comprehensibly	بطور مفهوم
conjunctive concept	مفهوم عطفی
iuntelligibly	بطور مفهوم
relational concept	مفهوم ربطی
implied	مفهوم ضمنی
implied	ضمنا" مفهوم
implications	مفهوم استنباط
effected	مفهوم نیت
effect	مفهوم نیت
purports	مفهوم ساختن
purporting	مفهوم ساختن
purported	مفهوم ساختن
purport	مفهوم ساختن
intention	غرض مفهوم
intentions	غرض مفهوم
unintelligible	غیر مفهوم
implication	مفهوم استنباط
significance	مفهوم اهمیت
importing	مفهوم ورود
sense	حس تشخیص مفهوم
imported	مفهوم ورود
import	مفهوم ورود
sensed	حس تشخیص مفهوم
senses	حس تشخیص مفهوم
implicitly	بطور مفهوم
constructively	بطور مفهوم
effecting	مفهوم نیت
concept learning	مفهوم اموزی
zircon	سخن غیر مفهوم
get the message <idiom>	به واضحی فهمیدن مفهوم
percept	چیز مفهوم ادراکات
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
implication	مستلزم بودن مفهوم
implicit	اشاره شده مفهوم
overtone	شدیدالحن مفهوم فرعی
overtones	شدیدالحن مفهوم فرعی
galimatias	کلام غیر مفهوم
value added concept	مفهوم ارزش افزوده
purporst	بهانه مفهوم شدن
implications	مستلزم بودن مفهوم
roger	مفهوم شد پیام را گرفتم
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
the inherent	text or word a of indirectsense and مفهوم
read between the lines <idiom>	پیدا کردن مفهوم ضمنی
by con.	مفهوم مخالف ان جنین میشود
the document purports that	انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
loose sentence	جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
The sense of this word is not clear .	معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
opaquely	چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
rebus sic stautibus	به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
yin yang	مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
information hiding	یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
dictatorship	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage	مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stored program concept	ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده