Dictiornary-Farsi | مفهوم مخالف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
contraposition	مفهوم مخالف


Search result with all words

by con.	مفهوم مخالف ان جنین میشود
Other Matches

antisocial	مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
concepts	مفهوم
signification	مفهوم
vacuous	بی مفهوم
purposes	مفهوم
purpose	مفهوم
concept	مفهوم
contexts	مفهوم
purporst	مفهوم
notions	مفهوم
notion	مفهوم
tacit	مفهوم
intendment	مفهوم
conceptions	مفهوم
conception	مفهوم
context	مفهوم
intelligible	مفهوم
sound	مفهوم
soundest	مفهوم
sounds	مفهوم
hang	مفهوم
moral	مفهوم
hangs	مفهوم
sounded	مفهوم
ideogram	مفهوم نگاشت
sensed	حس تشخیص مفهوم
implied	ضمنا" مفهوم
impliedly	بطور مفهوم
senses	حس تشخیص مفهوم
intelligibly	بطور مفهوم
iuntelligibly	بطور مفهوم
conception	مفهوم آفرینی
meaning	مفهوم فحوا
implied	مفهوم ضمنی
sense	حس تشخیص مفهوم
comprehensibly	بطور مفهوم
conceptualization	مفهوم سازی
concept formation	تکوین مفهوم
concept learning	مفهوم اموزی
conceptual learning	مفهوم اموزی
implicitly	بطور مفهوم
implications	مفهوم استنباط
substances	مفاد مفهوم
substance	مفاد مفهوم
effecting	مفهوم نیت
effected	مفهوم نیت
effect	مفهوم نیت
constructively	بطور مفهوم
purporting	مفهوم ساختن
meanings	مفهوم فحوا
importing	مفهوم ورود
significance	مفهوم اهمیت
intention	غرض مفهوم
unintelligible	غیر مفهوم
import	مفهوم ورود
imported	مفهوم ورود
purport	مفهوم ساختن
purported	مفهوم ساختن
conjunctive concept	مفهوم عطفی
relational concept	مفهوم ربطی
purports	مفهوم ساختن
implication	مفهوم استنباط
intentions	غرض مفهوم
galimatias	کلام غیر مفهوم
roger	مفهوم شد پیام را گرفتم
implicit	اشاره شده مفهوم
purporst	بهانه مفهوم شدن
percept	چیز مفهوم ادراکات
implication	مستلزم بودن مفهوم
overtones	شدیدالحن مفهوم فرعی
overtone	شدیدالحن مفهوم فرعی
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
implications	مستلزم بودن مفهوم
value added concept	مفهوم ارزش افزوده
zircon	سخن غیر مفهوم
get the message <idiom>	به واضحی فهمیدن مفهوم
read between the lines <idiom>	پیدا کردن مفهوم ضمنی
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
the inherent	text or word a of indirectsense and مفهوم
the document purports that	انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
loose sentence	جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
The sense of this word is not clear .	معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
opaquely	چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
rebus sic stautibus	به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
yin yang	مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
information hiding	یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
dissenting	مخالف
foe	مخالف
antagonist	مخالف
foes	مخالف
oppositionist	ضد مخالف
unfavorable	مخالف
antagonists	مخالف
opponents	مخالف
inadvisable	مخالف
resistent	مخالف
out of keeping	مخالف
contradictive	مخالف
repugnant	مخالف
opponent	مخالف
anie	مخالف
antipodal	مخالف
contra	مخالف
at d.	مخالف
at outs	مخالف
oppugnant	مخالف
contrariant	مخالف
contrary to	مخالف
controvertist	مخالف
oppugner	مخالف
opposit	مخالف
non content	مخالف
gyaku	مخالف
gainst	مخالف
gainsayer	مخالف
dissidence	مخالف
dissident	مخالف
dissidents	مخالف
by the ears	مخالف
conflicting	مخالف
aliens	مخالف
conversing	مخالف
contrary	مخالف
converse	مخالف
conversed	مخالف
contradictory	مخالف
averse	مخالف
contradiction	مخالف
adversaries	مخالف
alien	مخالف
adverse	مخالف
irreconcilable	مخالف
contradictions	مخالف
against	مخالف
with	مخالف
converses	مخالف
adversary	مخالف
hostile	مخالف
oppositive	مخالف
anti parallel feeding	تغذیه مخالف
antimonaechical	مخالف سلطنت
illegal	مخالف قانون
overthwart	بطور مخالف
oppositely	بطور مخالف
overthwart	بالحن مخالف
antipapal	مخالف پاپ
anti	مخالف علیه
prevailing wind	باد مخالف
countered	درجهت مخالف
in the opposite direction.	در جهت مخالف
countering	درجهت مخالف
the a party	طرف مخالف
standpat	مخالف تغییر
reluctate	مخالف کردن
reluctancy	بیزاری مخالف
vice versa	در جهت مخالف
to be in the opposition	مخالف بودن
against nature	مخالف طبیعت
reversing	شکستنی مخالف
counter	درجهت مخالف
diverse	مختلف مخالف
antislavery	مخالف بردگی
veto	رای مخالف
contrary to the law	مخالف قانون
head wind	باد مخالف
counter ion	یون مخالف
vetoing	رای مخالف
countersuggestion	تلقین مخالف
counterview	عقیده مخالف
crosscurrent	جریان مخالف
defier	مخالف کننده
anti-	به معنای "مخالف "
disaccord	مخالف کردن
divert action	عملیات مخالف
dissentient	مخالف معاند
contralateral muscles	عضلات مخالف
contra flow	جهت مخالف
obscurantist	مخالف اصلاحات
antitrust	مخالف تشکیل
reverses	شکستنی مخالف
reluctance	بیزاری مخالف
bucking voltage	ولتاژ مخالف
reversed	شکستنی مخالف
vetoed	رای مخالف
reverse	شکستنی مخالف
vetoes	رای مخالف
anti-Semitism	مخالف با یهودیان
anti semitism	مخالف با یهودیان
conflictive	مغایر مخالف
ill humored	مخالف ترشرو
dissenting opinion	نظر مخالف
dissents	رای مخالف
impolitic	مخالف مصلحت
dissenting	مخالف معاند
antipathy	احساس مخالف
aversely	بطور مخالف
adversely	بطور مخالف
dissenter	مخالف ناراضی
take a dim view of <idiom>	مخالف بودن