Dictiornary-Farsi | مقابله اعتبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
validity check	مقابله اعتبار


Other Matches

emergency drill	تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
overdrafts	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced	بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
checked	مقابله کردن مقابله
check	مقابله کردن مقابله
checks	مقابله کردن مقابله
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
credit system of supply	سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
counterview	مقابله
bucking	مقابله
transfer check	مقابله
echo check	مقابله
checking	مقابله
opposition	مقابله
controlment	مقابله
contrasts	مقابله
check	مقابله
contrasting	مقابله
checked	مقابله
collation	مقابله
collations	مقابله
confrontation	مقابله
checks	مقابله
confrontations	مقابله
contrast	مقابله
contrasted	مقابله
sight check	مقابله چشمی
counter	مقابله کردن
sequence checking	مقابله ترتیبی
countered	مقابله کردن
visual check	مقابله بصری
sequence check	مقابله ترتیب
countering	مقابله کردن
selection check	مقابله گزینش
visual check	مقابله دیداری
acounter	مقابله کردن
built in check	مقابله توکار
arithmetic check	مقابله حسابی
sight check	مقابله نظری
spot check	مقابله موضعی
collates	مقابله کردن
collating	مقابله کردن
beard	مقابله کردن
beards	مقابله کردن
algebra	جبر و مقابله
repel	مقابله کردن
repelled	مقابله کردن
repelling	مقابله کردن
repels	مقابله کردن
collated	مقابله کردن
cross-examination	پرسش و مقابله
spot checks	مقابله موضعی
spell checker	مقابله گر املائی
retaliation	مقابله به مثل
reciprocity	مقابله به مثل
collate	مقابله کردن
sum check	مقابله جمعی
twin check	مقابله توام
cross-examinations	پرسش و مقابله
system check	مقابله سیستم
checklist	سیاهه مقابله
overflow check	مقابله سرریز
opposability	مقابله پذیری
bucking coil	پیچک مقابله
check point	نقطه مقابله
check list	سیاهه مقابله
dynamic check	مقابله پویا
limit check	مقابله حدود
casting out nines	مقابله نه نهی
modulo n check	مقابله به پیمانه
check boxes	جعبههای مقابله
loop checking	مقابله حلقه
parity check	مقابله توازن
data check	مقابله داده ها
cyclic check	مقابله چرخهای
diagnostic check	مقابله تشخیصی
checks and balance	کنترل و مقابله
crossecheck	مقابله مجدد
check indicator	نماینده مقابله
parity checking	مقابله توازن
parity check	مقابله ایستایی
automatic check	مقابله خودکار
marginal check	مقابله مرزی
counter military	مقابله باعملیات نظامی
longitudinal redundancy check	مقابله افزونگی طولی
machine check interrupt	وقفه مقابله ماشین
hardware check	مقابله سخت افزاری
collates	مقابله وتطبیق کردن
collated	مقابله وتطبیق کردن
tick off	نشان رسیدگی و مقابله
collate	مقابله وتطبیق کردن
reciprocates	مقابله به مثل نمودن
reciprocated	مقابله به مثل نمودن
reciprocate	مقابله به مثل نمودن
dump check	مقابله حین روبرداری
duplication check	مقابله از راه تکرار
syntax checker	مقابله نحوه گری
checking program	برنامه مقابله کننده
checks	مقابله کردن بررسی
odd even check	مقابله فرد و زوج
vertical parity check	مقابله توان عمدی
check indicator	مشخص کننده مقابله
check	مقابله کردن بررسی
parity check	مقابله کردن توازن
checked	مقابله کردن بررسی
collating	مقابله وتطبیق کردن
programmable check	مقابله برنامه ریزی شده
i raked all algebra	جبر و مقابله را زیر و روکردم
programmed check	مقابله برنامه ریزی شده
Touché!	خوب مقابله کردی! [در بحثی]
checkpoint restart	اغازگر مجدد نقطه مقابله
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
lrc	Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rencounter	با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencontre	با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
checkpoint	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
desk checking	فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
budgeted	اعتبار
line of cerdit	خط اعتبار
budget	اعتبار
validity	اعتبار
budgets	اعتبار
values	اعتبار
creditless	بی اعتبار
creditability	اعتبار
credit line	حد اعتبار
reputability	اعتبار
appropriation symbol	کد اعتبار
value	اعتبار
valuing	اعتبار
fund	اعتبار
credits	اعتبار
advance	اعتبار
advances	اعتبار
credibility	اعتبار
prestigious	با اعتبار
authenticity	اعتبار
advancing	اعتبار
credit	اعتبار
void	بی اعتبار
credited	اعتبار
crediting	اعتبار
entitlements	اعتبار
validation	اعتبار
influenced	اعتبار
influences	اعتبار
influencing	اعتبار
estimated	اعتبار
standing	اعتبار
prestige	اعتبار
reputation	اعتبار
reputations	اعتبار
esteem	اعتبار
importance	اعتبار
invalid	: بی اعتبار
invalids	: بی اعتبار
influence	اعتبار
estimates	اعتبار
estimating	اعتبار
estimate	اعتبار
entitlement	اعتبار
funded	اعتبار
assistance	کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
discriminant validity	اعتبار افتراقی
in force	دارای اعتبار
under the credit	تحت اعتبار
test validity	اعتبار ازمون
differential validity	اعتبار افتراقی
issuance credit	افتتاح اعتبار
item validity	اعتبار پرسش
issuing of the credit	افتتاح اعتبار
l/c	اعتبار نامه
imprest fund	اعتبار مساعده
trade credit	اعتبار تجاری
ervolving credit	اعتبار گردان
ex post	به اعتبار گذشته
expenditure credit	اعتبار مصرف
expenditure credit	اعتبار هزینه
external validity	اعتبار برونی
face validity	اعتبار صوری
factorial validity	اعتبار عاملی
tax credit	اعتبار مالیاتی
documentary credit	اعتبار اسنادی
factoring of credit	نمایندگی اعتبار
factoring of credit	عاملیت اعتبار
issue a credit	افتتاح اعتبار
letter of credit	ورقه اعتبار
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
open credit	اعتبار نامحدود
void result	نتیجه بی اعتبار
roll over credit	اعتبار گردان
revolving fund	اعتبار در گردش
revolving credit	اعتبار گردان
reliableness	اعتبار موثقیت
on trust	بر مبنای اعتبار
on tick	روی اعتبار

validity check

مقابله اعتبار