Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English
Persian
built in check
مقابله توکار
Other Matches
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
checked
مقابله کردن مقابله
checks
مقابله کردن مقابله
check
مقابله کردن مقابله
built in
توکار
engaged
<adj.>
توکار
mortise dead lock
قفل توکار
mortise latch
چفت توکار
built in check
بررسی توکار
applied
توکار ستون
inhouse work
توکار ساختمان
built in function
تابع توکار
built in font
فونت توکار
embaded sill beam
تیرک توکار استانه
OLE container object
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
force
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forcing
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
notations
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
graphic
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
dbase
نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
checking
مقابله
controlment
مقابله
opposition
مقابله
confrontations
مقابله
counterview
مقابله
bucking
مقابله
echo check
مقابله
contrast
مقابله
checked
مقابله
transfer check
مقابله
contrasted
مقابله
check
مقابله
contrasting
مقابله
contrasts
مقابله
confrontation
مقابله
checks
مقابله
collations
مقابله
collation
مقابله
embedding
و قرار دادن آن در متن یا فایل به طوری که توکار در متن است
checklist
سیاهه مقابله
checks and balance
کنترل و مقابله
check list
سیاهه مقابله
retaliation
مقابله به مثل
visual check
مقابله بصری
visual check
مقابله دیداری
casting out nines
مقابله نه نهی
check boxes
جعبههای مقابله
check indicator
نماینده مقابله
validity check
مقابله اعتبار
overflow check
مقابله سرریز
check point
نقطه مقابله
crossecheck
مقابله مجدد
sum check
مقابله جمعی
spell checker
مقابله گر املائی
opposability
مقابله پذیری
sight check
مقابله نظری
parity check
مقابله توازن
parity check
مقابله ایستایی
parity checking
مقابله توازن
selection check
مقابله گزینش
sight check
مقابله چشمی
modulo n check
مقابله به پیمانه
marginal check
مقابله مرزی
loop checking
مقابله حلقه
cyclic check
مقابله چرخهای
data check
مقابله داده ها
diagnostic check
مقابله تشخیصی
dynamic check
مقابله پویا
twin check
مقابله توام
sequence checking
مقابله ترتیبی
system check
مقابله سیستم
limit check
مقابله حدود
sequence check
مقابله ترتیب
bucking coil
پیچک مقابله
beard
مقابله کردن
cross-examination
پرسش و مقابله
beards
مقابله کردن
spot check
مقابله موضعی
algebra
جبر و مقابله
collate
مقابله کردن
spot checks
مقابله موضعی
repels
مقابله کردن
repelling
مقابله کردن
repelled
مقابله کردن
cross-examinations
پرسش و مقابله
collating
مقابله کردن
automatic check
مقابله خودکار
arithmetic check
مقابله حسابی
acounter
مقابله کردن
countering
مقابله کردن
collated
مقابله کردن
countered
مقابله کردن
collates
مقابله کردن
reciprocity
مقابله به مثل
counter
مقابله کردن
repel
مقابله کردن
dotting
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dot
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
collate
مقابله وتطبیق کردن
machine check interrupt
وقفه مقابله ماشین
parity check
مقابله کردن توازن
collated
مقابله وتطبیق کردن
odd even check
مقابله فرد و زوج
reciprocate
مقابله به مثل نمودن
longitudinal redundancy check
مقابله افزونگی طولی
checks
مقابله کردن بررسی
reciprocates
مقابله به مثل نمودن
reciprocated
مقابله به مثل نمودن
collates
مقابله وتطبیق کردن
hardware check
مقابله سخت افزاری
checking program
برنامه مقابله کننده
counter military
مقابله باعملیات نظامی
vertical parity check
مقابله توان عمدی
check
مقابله کردن بررسی
tick off
نشان رسیدگی و مقابله
checked
مقابله کردن بررسی
dump check
مقابله حین روبرداری
duplication check
مقابله از راه تکرار
syntax checker
مقابله نحوه گری
collating
مقابله وتطبیق کردن
check indicator
مشخص کننده مقابله
programmable check
مقابله برنامه ریزی شده
programmed check
مقابله برنامه ریزی شده
Touché!
خوب مقابله کردی!
[در بحثی]
checkpoint restart
اغازگر مجدد نقطه مقابله
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
i raked all algebra
جبر و مقابله را زیر و روکردم
smartest
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarted
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarting
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarts
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smart
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarter
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
lrc
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rencounter
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencontre
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
checkpoints
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
desk checking
فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
checkpoint
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
north atlantic treaty organization (nato
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
recaption
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
retaliation
تلافی کردن مقابله کردن به مثل
countering
مقابله کردن تلافی کردن
countered
مقابله کردن تلافی کردن
counter
مقابله کردن تلافی کردن
reluctate
مقابله کردن بی میلی کردن
resists
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisting
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resist
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisted
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com