Total search result: 203 (30 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
check |
مقابله کردن بررسی |
checked |
مقابله کردن بررسی |
checks |
مقابله کردن بررسی |
|
|
Other Matches |
|
desk checking |
فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی |
checks |
مقابله کردن مقابله |
checked |
مقابله کردن مقابله |
check |
مقابله کردن مقابله |
repelling |
مقابله کردن |
repelled |
مقابله کردن |
repel |
مقابله کردن |
countered |
مقابله کردن |
countering |
مقابله کردن |
counter |
مقابله کردن |
repels |
مقابله کردن |
acounter |
مقابله کردن |
beards |
مقابله کردن |
beard |
مقابله کردن |
collating |
مقابله کردن |
collates |
مقابله کردن |
collate |
مقابله کردن |
collated |
مقابله کردن |
emergency drill |
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه |
recaption |
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص |
collated |
مقابله وتطبیق کردن |
collates |
مقابله وتطبیق کردن |
parity check |
مقابله کردن توازن |
collate |
مقابله وتطبیق کردن |
collating |
مقابله وتطبیق کردن |
rencounter |
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن |
rencontre |
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن |
retaliation |
تلافی کردن مقابله کردن به مثل |
countered |
مقابله کردن تلافی کردن |
reluctate |
مقابله کردن بی میلی کردن |
countering |
مقابله کردن تلافی کردن |
counter |
مقابله کردن تلافی کردن |
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
feasibility |
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |
inference |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
inferences |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
verify |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verified |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verifying |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verifies |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
To weight up the pros and cons of something . |
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن ) |
examine |
بررسی کردن |
bolt [examine] |
بررسی کردن |
enquire into |
بررسی کردن |
check |
بررسی کردن |
perusing |
بررسی کردن |
peruses |
بررسی کردن |
peruse |
بررسی کردن |
dissect [analyse] |
بررسی کردن |
analyze [American] |
بررسی کردن |
determine |
بررسی کردن |
evaluate |
بررسی کردن |
probe |
بررسی کردن |
probed |
بررسی کردن |
analyse [British] |
بررسی کردن |
probes |
بررسی کردن |
perused |
بررسی کردن |
study |
بررسی کردن |
assay |
بررسی کردن |
explore |
بررسی کردن |
study |
بررسی کردن |
surveyed |
بررسی کردن |
checks |
بررسی کردن |
surveys |
بررسی کردن |
checked |
بررسی کردن |
survey |
بررسی کردن |
check |
بررسی کردن |
studying |
بررسی کردن |
studies |
بررسی کردن |
survey |
بررسی کردن |
inspect |
بررسی کردن |
investigate |
بررسی کردن |
reconcider |
بررسی کردن |
indagate |
بررسی کردن |
look into |
بررسی کردن |
scrutinize |
بررسی کردن |
scrutinised |
بدقت بررسی کردن |
scrutinising |
بدقت بررسی کردن |
scrutinizing |
بدقت بررسی کردن |
scrutinizes |
بدقت بررسی کردن |
scrutinized |
بدقت بررسی کردن |
scrutinize |
بدقت بررسی کردن |
scrutinises |
بدقت بررسی کردن |
reviewing |
بررسی کردن مرور |
surveyed |
بررسی کردن بازدید |
surveys |
بررسی کردن بازدید |
review |
بررسی کردن مرور |
reviewed |
بررسی کردن مرور |
reviews |
بررسی کردن مرور |
survey |
بررسی کردن بازدید |
surveillance |
تجسس بررسی کردن |
inspected |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspects |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspect |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspecting |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
scan |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
to have [take] a closer look at something |
چیزی را با دقت بررسی کردن |
scans |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
to check out something |
چیزی را بررسی یا امتحان کردن |
scanned |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
to make a study of something |
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن |
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
control |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
controlling |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
controls |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
to cross-check the result with a calculator |
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن |
to browse |
بررسی عمومی کردن [علوم کامپیوتر] |
monitor |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitors |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitored |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
To weight the pros and cons of something. |
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن ) |
sensed |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
senses |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
sense |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
summation check |
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن |
residue check |
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |
contrast |
مقابله |
collation |
مقابله |
contrasting |
مقابله |
checked |
مقابله |
opposition |
مقابله |
bucking |
مقابله |
confrontations |
مقابله |
collations |
مقابله |
controlment |
مقابله |
checks |
مقابله |
contrasted |
مقابله |
contrasts |
مقابله |
echo check |
مقابله |
transfer check |
مقابله |
checking |
مقابله |
check |
مقابله |
counterview |
مقابله |
confrontation |
مقابله |
caveatemptor |
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد |
vertical redundancy check |
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی |
reciprocity |
مقابله به مثل |
checks and balance |
کنترل و مقابله |
checklist |
سیاهه مقابله |
sum check |
مقابله جمعی |
check point |
نقطه مقابله |
check list |
سیاهه مقابله |
retaliation |
مقابله به مثل |
sight check |
مقابله چشمی |
sight check |
مقابله نظری |
data check |
مقابله داده ها |
cyclic check |
مقابله چرخهای |
crossecheck |
مقابله مجدد |
modulo n check |
مقابله به پیمانه |
parity checking |
مقابله توازن |
parity check |
مقابله ایستایی |
parity check |
مقابله توازن |
overflow check |
مقابله سرریز |
opposability |
مقابله پذیری |
check indicator |
نماینده مقابله |
marginal check |
مقابله مرزی |
built in check |
مقابله توکار |
bucking coil |
پیچک مقابله |
sequence check |
مقابله ترتیب |
sequence checking |
مقابله ترتیبی |
automatic check |
مقابله خودکار |
system check |
مقابله سیستم |
validity check |
مقابله اعتبار |
visual check |
مقابله دیداری |
check boxes |
جعبههای مقابله |
casting out nines |
مقابله نه نهی |
loop checking |
مقابله حلقه |
limit check |
مقابله حدود |
visual check |
مقابله بصری |
selection check |
مقابله گزینش |
twin check |
مقابله توام |
arithmetic check |
مقابله حسابی |
cross-examination |
پرسش و مقابله |
spell checker |
مقابله گر املائی |
diagnostic check |
مقابله تشخیصی |
spot check |
مقابله موضعی |
algebra |
جبر و مقابله |
spot checks |
مقابله موضعی |
dynamic check |
مقابله پویا |
cross-examinations |
پرسش و مقابله |
walkthrough |
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود |
reciprocates |
مقابله به مثل نمودن |
reciprocated |
مقابله به مثل نمودن |
checking program |
برنامه مقابله کننده |
vertical parity check |
مقابله توان عمدی |
odd even check |
مقابله فرد و زوج |
syntax checker |
مقابله نحوه گری |
tick off |
نشان رسیدگی و مقابله |
dump check |
مقابله حین روبرداری |