Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (43 milliseconds)
English
Persian
copulate
مقاربت جنسی کردن
copulated
مقاربت جنسی کردن
copulates
مقاربت جنسی کردن
copulating
مقاربت جنسی کردن
Search result with all words
to mount somebody
با کسی مقاربت جنسی کردن
[اصطلاح رکیک]
[اصطلاح روزمره]
Other Matches
sexual intercourse
مقاربت جنسی
venery
مقاربت جنسی
sexual relations
مقاربت جنسی
coitus
مقاربت جنسی
gash
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashing
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashed
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashes
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes
احساسات جنسی روابط جنسی
sex
احساسات جنسی روابط جنسی
sexual intercourse
مقاربت
intercourse
مقاربت
coition
مقاربت
sexual intercourse
مقاربت مواقعه
dyspareunia
مقاربت دردناک
accesses
دسترسی یا مجال مقاربت
accessed
دسترسی یا مجال مقاربت
accessing
دسترسی یا مجال مقاربت
orgasms
حالت انزال در مقاربت
orgasm
حالت انزال در مقاربت
venereal desire
سهوت میل مقاربت
access
دسترسی یا مجال مقاربت
propositioned
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositioning
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
proposition
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositions
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
desexualization
غیر جنسی کردن
attempting to commit rape
شروع کردن به تجاوز جنسی
desexualize
فاقد قوه جنسی کردن
unsex
از خواص جنسی محروم کردن
desex
فاقد قوه جنسی کردن
homogeneous
مقاربت کننده باهم جنس خود
mates
جفت گیری یاعمل جنسی کردن
mated
جفت گیری یاعمل جنسی کردن
mate
جفت گیری یاعمل جنسی کردن
To smuggle in to ( out of ) a country .
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
diclinous
یک جنسی
generic
جنسی
bisexuals
دو جنسی
bisexual
دو جنسی
hermaphrodites
دو جنسی
gamic
جنسی
hermaphrodite
دو جنسی
homogeneity
هم جنسی
kindest
جنسی
kinds
جنسی
unisex
دو جنسی
sexes
جنسی
unisexual
یک جنسی
sexual
جنسی
road sense
جنسی
sex
جنسی
ambisexual
دو جنسی
kind
جنسی
impotency
ضعف جنسی
eroticism
تحریکات جنسی
unisexuality
حالت یک جنسی
germ cell
یاخته جنسی
eroticism
تمایلات جنسی
gonad
غده جنسی
autosomal
غیر جنسی
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
sexual orientation
گرایش جنسی
truckage
مبادله جنسی
scopophilia
تماشاگری جنسی
active algolagnia
ازارگری جنسی
taxes in kind
مالیات جنسی
tax in kind
مالیات جنسی
idols of the tribe
اوهام جنسی
climax
اوج جنسی
autoerotism
خودانگیزی جنسی
gametangium
سلول جنسی
sexual intercourse
امیزش جنسی
heterosexuality
دگرخواهی جنسی
voyeurism
تماشاگری جنسی
gamete
یاخته جنسی
anaphrodisia
بی میلی جنسی
aphrodisiacs
برانگیزنده جنسی
sexual symbolism
نمادگری جنسی
sexual relations
روابط جنسی
sexual receptivity
پذیرندگی جنسی
rapist
متجاوز جنسی
rapists
متجاوز جنسی
sex appeal
جاذبه جنسی
potency
توان جنسی
sexism
تبعیض جنسی
aphrodisiac
برانگیزنده جنسی
sex discrimination
تبعیض جنسی
asexual
غیر جنسی
sexuality
عطش جنسی
sexuality
تمایلات جنسی
petting
نوازش جنسی
sex education
اموزش جنسی
sexual offences
جرائم جنسی
sexual maturity
بلوغ جنسی
sexual disorder
اختلال جنسی
sex differences
تفاوتهای جنسی
sex chromosomes
کروموزومهای جنسی
inkind
کمک جنسی
gender identity
هویت جنسی
climaxes
اوج جنسی
autoeroticism
خودانگیزی جنسی
sex differentiation
تمایز جنسی
sex glands
غدههای جنسی
sexual delusion
هذیان جنسی
sexual arousal
برانگیختگی جنسی
sexiness
جاذبه جنسی
erotomania
جنون جنسی
sexual perversion
انحراف جنسی
sexual deviation
انحراف جنسی
sexual aberration
انحراف جنسی
sex perversion
انحراف جنسی
sex offenses
جرایم جنسی
sexual development
رشد جنسی
heterophilia
دیگرخواهی جنسی
zygosis
امیختگی جنسی
deviations
انحراف جنسی
libido
شور جنسی
deviation
انحراف جنسی
Y chromosomes
کروموزوم جنسی
Y chromosome
کروموزوم جنسی
libidos
شور جنسی
pansexualism
جنسی نگری
paraphilia
نابهنجاری جنسی
parasexuality
نابهنجاری جنسی
sexual anomaly
نابهنجاری جنسی
heterosome
کروموزوم جنسی
psychosexual
روانی- جنسی
psycholagny
خیالپردازی جنسی
bisexuality
دو گانگی جنسی
excitement
برانگیختگی جنسی
haploid cell
یاخته جنسی
modesty
شرم جنسی
gynandrous
نر و ماده دو جنسی
raped
تجاوز جنسی
rapes
تجاوز جنسی
raping
تجاوز جنسی
puberty
بلوغ جنسی
multure
مزد جنسی
sodomy
انحراف جنسی
excitements
برانگیختگی جنسی
gonocyte
سلول جنسی
commodity money
پول جنسی
impotence
ضعف جنسی
Peeping Toms
تماشاگر جنسی
heteroeroticism
دگرخواهی جنسی
impotence
ناتوانی جنسی
Peeping Tom
تماشاگر جنسی
Sexual assault
تجاوز جنسی
heteroerotism
دگرخواهی جنسی
renifleur
بو پرست جنسی
rape
تجاوز جنسی
gynandromorphy
ریخت دو جنسی
peepling tom
تماشاگر جنسی
payment in kind
پرداخت جنسی
benefit in kind
نفع جنسی
libidos
شهوت جنسی هوس
agamous
فاقد الت جنسی
cohabited
رابطه جنسی داشتن
platyhelminth
جنسی از کرمهای پهن
sexology
مبحث مطالعات جنسی
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
polymophous perversity
چندگانگی میل جنسی
odontoglssum
جنسی از ثعلبهای امریکایی
sexed
دارای خاصیت جنسی
promiscuity
بی بند و باری جنسی
heats
تحریک جنسی زنان
prestation
مالیات اجاره جنسی
eonism
مبدل پوشی جنسی
heterogamet
یاخته جنسی ناهمخوان
asexual
بدون عمل جنسی
erotogenic
محرک تحریکات جنسی
passivity
فعل پذیری جنسی
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
heat
تحریک جنسی زنان
exospore
هاگ غیر جنسی
asexual
فاقد خاصیت جنسی
orgasms
اوج لذت جنسی
perversions
انحراف جنسی یا اخلاقی
transvestism
مبدل پوشی جنسی
orgasm
اوج لذت جنسی
pedication
عمل جنسی با حیوانات
love lives
زندگی عشقی و جنسی
clitoral orgasm
اوج جنسی خروسهای
love life
زندگی عشقی و جنسی
passivism
فعل پذیری جنسی
acanthus
جنسی از فامیل اکانتاسه
libidinous
وابسته به شهوت جنسی
cohabits
رابطه جنسی داشتن
gametogenesis
تکوین یاخته جنسی
cohabit
رابطه جنسی داشتن
sexual promiscuity
بی بند و باری جنسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com